جدول جو
جدول جو

معنی دشنون - جستجوی لغت در جدول جو

دشنون
محل ریختن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نامی که بهمه فلیپوآها دهند و ریشه آن خام یا پخته خورده شود، (دزی ج 1 ص 420)
لغت نامه دهخدا
(دَ بَ)
همان دبلون است بلغت اهل عراق وآن نوعی مسکوک زرین است و شنیده شده است که در عراق آنرا ابودبنون نیز گویند. (النقود العربیه ص 173)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
فربه، لاغر. از لغات اضداد است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، اشتر بمیان نزار و فربه. (مهذب الاسماء). شتر نه فربه نه لاغر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، گرسنه. (منتهی الارب). گویند: ذئب شنون، گرگ گرسنه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اشنون
تصویر اشنون
اشنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنون
تصویر شنون
فربه، لاغر از واژگان دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
سه پایه فلزی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع لفور واقع در شهرستان قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
خم بزرگ برای کره گیری، دوشاب
فرهنگ گویش مازندرانی