جدول جو
جدول جو

معنی دشمناذگی - جستجوی لغت در جدول جو

دشمناذگی
(دُ مَ ذَ / ذِ)
دشمنایگی. دشمنی. خصومت. عداوت: وصف دوستی و دشمناذگی و بیگانگی و آشنایی خلقان. (معارف بهاء ولد ص 187). ورجوع به دشمنانگی و شاهد آن از کتاب المعارف شود
لغت نامه دهخدا
دشمناذگی
دشمنی خصومت عداوت مقابل دوستی:) وصف دوستی ودشمناذگی و بیگانگی و آشنایی خلقان... (معارف بها عولد. مصحح فروزانفر 187)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دشمنایگی
تصویر دشمنایگی
دشمنی، عداوت، خصومت
فرهنگ فارسی عمید
(دُ مَ یَ / یِ)
عداوت. خصومت. (ناظم الاطباء). دشمنی. دشمناگی. دشمنانگی. بغض. بغضه. شناعه. شحنه. غائله. (دهار) : بغضاء، شحناء، دشمنایگی سخت. (دهار)
لغت نامه دهخدا
(دُ مَ نَ / نِ)
دشمنی. عداوت. کین. خصومت. مخاصمت. معادات. مباغضه. (یادداشت مؤلف). نائره. (از منتهی الارب). مصحف دشمنایگی. و رجوع به دشمنایگی شود: هر چه از مقابله نگرند میانشان دشمنانگی بود. (التفهیم). میان عبدوس و بوسهل دشمنانگی جانی بود. (تاریخ بیهقی). در وی اثر دشمنانگی ظاهر بود و دلایل عداوت بی شبهت مشاهدت افتاد. (کلیله و دمنه). سؤال کرد که دوستی و دشمنانگی در حق چگونه باشد. (کتاب المعارف). گفتم کسی که حق نعمت تو نشناسد... و ترا ناسزا گوید و سبک دارد، این را دشمنانگی گویند. باز این رنجیدن تو اثر و میوۀ این دشمنانگی است. (کتاب المعارف).
لغت نامه دهخدا
(دُمَ)
دشمنی. عداوت. خصومت. (ناظم الاطباء). شقاق. خلاف. (یادداشت مؤلف) : مشاقه، خلاف و دشمناگی کردن و ضرر رسانیدن مردم را. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دُ مَ)
دشمنی. عداوت. خصومت. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
ببوم ماه او را نیست دشمن
که یارد دشمنائی کرد با من.
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دشمنایگی
تصویر دشمنایگی
عداوت، خصومت، بغض، دشمنانگی
فرهنگ لغت هوشیار