جدول جو
جدول جو

معنی دشخوارشکن - جستجوی لغت در جدول جو

دشخوارشکن
(رَ زَ دَ / دِ)
دشخوار شکننده. دشوار شکن. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به دشوار شکن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ / رُو غَ رَ تَ / تِ)
دشوار شکننده. دشخوار شکن. عسر الرض. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(فِ رِ دَ)
دشوار شدن. سخت شدن. صعب گشتن. استصعاب. اعتیاص. (تاج المصادر بیهقی). اعیاء. اقذعلال. التباث. تعذّر. (المصادر زوزنی). تعسّر. صعوبه. عسر. (تاج المصادر بیهقی) :
بیامد رسن بستد از پیشکار
شد آن کار دشخوار بر شهریار.
فردوسی.
چنان کز سال و مه تنین شود مار
شود عشق از ملامت صعب و دشخوار.
(ویس و رامین).
و رجوع به دشخوار شود
لغت نامه دهخدا