معنی دسلقه - جستجوی لغت در جدول جو
دسلقه
النگو دست بند
ادامه...
النگو دست بند
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عسلقه
(عَ لَ قَ / عَ سَلْ لَ قَ / عِ لِ قَ)
تأنیث عسلق است در تمام معانی. (از منتهی الارب). رجوع به عسلق شود
ادامه...
تأنیث عسلق است در تمام معانی. (از منتهی الارب). رجوع به عسلق شود
لغت نامه دهخدا
دملقه
(تَ)
گردو تابان گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گردونسو کردن یعنی لغزنده. (دهار)
ادامه...
گردو تابان گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گردونسو کردن یعنی لغزنده. (دهار)
لغت نامه دهخدا
دهلقه
(تَ فَ طُ)
گرفتن جلد ستور و ستردن موی آن تا صاف و راست گردد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). و رجوع به دهقله شود
ادامه...
گرفتن جلد ستور و ستردن موی آن تا صاف و راست گردد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). و رجوع به دهقله شود
لغت نامه دهخدا
سلقه
(سَ لَ قَ)
دشت هموار نیکوخاک. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). ج، اسلاق، سلقان. (ناظم الاطباء)
ادامه...
دشت هموار نیکوخاک. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). ج، اسلاق، سِلقان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویر دولقه
دولقه
ترکی فش پارچه ای که در جنگ بر دستار یا خود پیچند
ادامه...
ترکی فش پارچه ای که در جنگ بر دستار یا خود پیچند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دهلقه
دهلقه
ستردن موی
ادامه...
ستردن موی
فرهنگ لغت هوشیار
دستلقه
دست بند، حلقه ی دست
ادامه...
دست بند، حلقه ی دست
فرهنگ گویش مازندرانی
دسله
از توابع دهستان چهاردانگه ی ساری
ادامه...
از توابع دهستان چهاردانگه ی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
سلقه
سلیقه
ادامه...
سلیقه
فرهنگ گویش مازندرانی