- دسرخوری (دِ سِ خوَ / خُ)
آوندی خاص خوردن دسر. ظرفی که در آن دسر خورند
معنی دسرخوری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(خُلْ لَ خوَ / خُ)
لغت نامه دهخدا
ظرفی است که برای خوردن باقلا و خلر (ململی) و سبزیجات بکار می آید. (یادداشت بخط مؤلف)
نوعی از سوسن صحرایی. (ناظم الاطباء). دلبوث است. (تحفۀ حکیم مؤمن). دورحوله. دلبوث. سوسن احمر. (یادداشت مؤلف). نوعی از سوسن صحرایی است و آن را به عربی سیف الغراب خوانند چه برگ آن به شمشیر ماند. (برهان) (آنندراج). رجوع به دورحوله شود
(دَ خوَ / خُ)
لغت نامه دهخدا
سهل الحصولی. آسان بدست آیی. زبونی. ملعبگی:
تو پنداری که با تو من باشم شاد
زین دستخوشی منت که آگاهی داد.
فرخی.
، مسخرگی
تو پنداری که با تو من باشم شاد
زین دستخوشی منت که آگاهی داد.
فرخی.
، مسخرگی
(دَ خوَ / خُ)
لغت نامه دهخدا
سازگاری. همفکری. همدلی. دم خور بودن. موافقت با کسی یا کسانی. (یادداشت مؤلف). و رجوع به دم خور شود
