جدول جو
جدول جو

معنی دستار - جستجوی لغت در جدول جو

دستار
عمامه
تصویری از دستار
تصویر دستار
فرهنگ واژه فارسی سره
دستار
دستمال، شال، عمامه
تصویری از دستار
تصویر دستار
فرهنگ لغت هوشیار
دستار
شال که دور سر ببندند، دستمال، شال، مندیل، عمامه، بروفه، دستا
تصویری از دستار
تصویر دستار
فرهنگ فارسی عمید
دستار
((دَ))
عمامه، پارچه ای که به دور سر پیچند
تصویری از دستار
تصویر دستار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دستان
تصویر دستان
(پسرانه)
نامی که سیمرغ بر زال پدر رستم پهلوان شاهنامه نهاده بود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رستار
تصویر رستار
(پسرانه)
نجات یافته، رها شده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نستار
تصویر نستار
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام چوپان قیصر روم در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
معاون، آسیستان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دستاور
تصویر دستاور
حاصل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هستار
تصویر هستار
موجود
فرهنگ واژه فارسی سره
جمع ستر، پرده ها جمع ستر سترها پرده ها. یا استار کعبهء. پرده های کعبه. یا هتک استار. پرده دریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بستار
تصویر بستار
سست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستان
تصویر دستان
مخفف داستان و افسانه سرود و نغمه، آواز مکر و حیله و رنگ، کید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستاق
تصویر دستاق
محبوس، درقید، در زنجیر
فرهنگ لغت هوشیار
آسی کوچک که دو سنگ بر روی هم دارد و دارای دسته ای چوبی است که آنرا با دست گردانند آس دستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
یاری ده، مدد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته دستور آیین صاحب دست و مسند، وزیر، آنکه در تمشیت امور بدو اعتماد کند، روحانی زردشتی، رخصت اجازه، قانون آیین روش، برنامه، یکی از شعب ادبیات که از انواع کلمه بحث کند و بدان درست گفتن و درست نوشتن را آموزند، چوب گنده درازی که بعرض بر بالای کشتی می انداختند و میزان کشتی را بدان نگاه میداشتند، چوبی که در پس در اندازند تا در گشوده نگردد، ارزیابی مالیات یا دستور اصل توافق اصلی و اساسی در مورد پرداخت مالیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستوار
تصویر دستوار
عصا، چوبدست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستگر
تصویر دستگر
آنکه دست سازد خالق ید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستکار
تصویر دستکار
هنرمندی و استاد چابک دست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جستار
تصویر جستار
موضوع، مبحث، بحث
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوستار
تصویر دوستار
یار رفیق دوستدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رستار
تصویر رستار
خلاص و نجات و رستگاری و رهائی و آزادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جستار
تصویر جستار
بحث، مبحث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داستار
تصویر داستار
دلال سمسار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستوار
تصویر دستوار
دستبند، چوبدستی، عصا، برای مثال وقت قیام هست عصا دستگیر من / بیچاره آنکه او کند از دستوار پای (کمال الدین اسماعیل - ۱۲۱)، دستیار، مددکار، همدست، برای مثال به ایران بسی دوستدارش بود / چو خاقان یکی دستوارش بود (فردوسی - ۸/۱۸۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جستار
تصویر جستار
جستجو، مبحث، مقاله، بحث
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استار
تصویر استار
سترها، پرده ها، جمع واژۀ ستر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوستار
تصویر دوستار
دوستدار، دوست دارنده، یار مهربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستاق
تصویر دستاق
حبس و بند، زندانی با کند و زنجیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستان
تصویر دستان
محل قرار دادن انگشت در سازهای زهی مضرابی، سرود، نغمه، لحن، حکایت، افسانه
مکر، حیله، فریب، شید، دغلی، دلام، گربه شانی، غدر، ترفند، شکیل، قلّاشی، نارو، گول، ستاوه، حقّه، تنبل، تزویر، کلک، ریو، نیرنگ، احتیال، کید، خدعه، اشکیل، خاتوله، چاره، روغان، ترب، دویل برای مثال جوانان پیل افگن شیرگیر / ندانند دستان روباه پیر (سعدی۱ - ۷۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رستار
تصویر رستار
رستگار، نجات یافته، آزاد، رها، آسوده، رستار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوتار
تصویر دوتار
نوعی ساز سیمی که میان بعضی طوایف متداول است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستیار
تصویر دستیار
یاری دهنده، مددکار، کمک کننده، همدست، معاون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستور
تصویر دستور
فرمان، قاعده و قانون، آیین و روش، اجازه، پروانه، رخصت، برای مثال تن زجان و جان زتن مستور نیست / لیک کس را دید جان دستور نیست (مولوی - ۳۵)،
در علوم ادبی علم بررسی ساختار زبان، نوع کلمات و جمله ها، روابط و ظرفیت های آن ها، صاحب مسند، وزیر، برای مثال این که دستور تیزبین من است / در حفاظ گله امین من است (نظامی۴ - ۷۲۰)، مشاور
فرهنگ فارسی عمید