جدول جو
جدول جو

معنی دسافی - جستجوی لغت در جدول جو

دسافی
(دُ)
جمع واژۀ دسفان. (منتهی الارب) (ذیل اقرب الموارد، از تاج). رجوع به دسفان شود
لغت نامه دهخدا
دسافی
جمع دسفان، انیشه ها (جاسوس ها)، میانجیان بد
تصویری از دسافی
تصویر دسافی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
جمع واژۀ دسفان. (منتهی الارب) (ذیل اقرب الموارد). رجوع به دسفان شود
لغت نامه دهخدا
(دَ فِ)
جمع واژۀ دسفان. رجوع به دسفان شود
لغت نامه دهخدا
(فی ی)
منسوب به دیاف، شتر قوی هیکل و باقوت. (ناظم الاطباء). رجوع به دیاف شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه، واقع در 12هزارگزی باختر کدکن 5هزارگزی باختر کلاته سیفر، کوهستانی و معتدل است و دارای 556 سکنه، آب آن از قنات و چشمه و محصول آنجا غلات و شغل مردم آن زراعت و گله داری و کرباس بافی و راه آنجا مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
خاکی که باد برده باشد، (ناظم الاطباء)، مسرع
لغت نامه دهخدا
شهری است در مراکش در کرانۀ اقیانوس اطلس با56800 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
دستنبو از محصولات جالیزی تزیینی و خوشبو
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی