جدول جو
جدول جو

معنی دزکرد - جستجوی لغت در جدول جو

دزکرد
(دِ کُ)
بلوک کوچکی است از سردسیرات فارس. درازی آن از قریۀ بوگر تا قریۀچرکس دو فرسنگ و پهنای آن از قریۀ کوفته تا قریۀ رئیسان مسافت کمی است. در تابستان هوایی سرد دارد که در بیشتر شبها آبهای کم ایستاده یخ بندد و در سه ماه از سال زمینش از برف پوشیده است. قصبۀ بلوک ’چرکس’ است و آن نام ایلی از بلاد شمالی آذربایجان است و گویا اهل این قریه را از ایل چرکس که اکنون از توابع ممالک روم است آورده در این ده توطن داده اند و اهالی آن هنوز با چشم کبود و موی زرد و سفیدی بدن باقی هستند. این بلوک مشتمل بر شش ده آباد است. (از فارسنامۀ ناصری). نام یکی از دهستانهای دوازده گانه بخش مرکزی شهرستان آباده و مشخصات آن بقرار زیر است: از شمال ارتفاعات آب سیاه، از باختر کوههای شهر و سیاه، از جنوب ارتفاعات کمهر و کاکان، از خاور دهستان آسپاس. این دهستان در جنوب باختری بخش واقع و یکی از شعب رود کر بنام رود خانه سفید در باختر سده وارد دهستان شده با رود خانه اوجان تلاقی و بعد از گذشتن از تنگ براق با رود خانه دزکرد و خارستان یکی شده به دهستان کام فیروز میرود. هوای دهستان معتدل مایل به سردسیری است و آب مشروب و زراعتی آن از رودخانه های فوق و چشمه های متعدد تأمین میشود و زمین آن کوهستانی است. این دهستان از 14 آبادی تشکیل شده، نفوس آن در حدود 4500 تن میباشد و قرای مهم آن عبارتند از: قلعۀ حاجی بهروز رئیسان، چرکس، سده، خسرو شیرین و قلعه بوگر. ’طایفه های گله زن اوغری، صفی خانی، بوگر، فارسیمدان، آردکپان قتلوکه جملگی از ایل قشقائی می باشند در این دهستان ییلاق میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
در اصطلاح عامیانه در محاکم و مظالم، فروختن چیزی را که قبلاً فروخته یا هبه کرده یا وقف کرده بوده است. ملکی وقف یا موهوب یا متصالح یا فروخته به دیگری را دوباره فروختن. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(دِ گِ)
دهی است از بخش سمیرم بالا شهرستان شهرضا واقع در 70 هزارگزی جنوب سمیرم و متصل به جادۀ عمومی کوهستانی، با 1424 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا