جدول جو
جدول جو

معنی دزفول - جستجوی لغت در جدول جو

دزفول
(دِ)
شهر دزفول، آن را دسبول نیز گویند. (ابن بطوطه). آن را اندیمشک گفته اند، از اقلیم سیم است. اردشیر بابکان ساخت بر دو جانب آب جندی شاپور نهاده است. بر جانب شرقی بالای شهر جویی در سنگ بریده اند در زیر شهر با رود رسانیده اند و دولابی بزرگ بر آن جوی ساخته چنانکه پنجاه گز آب بالایی اندازد و مدار شهر بدان آب است وشهری وسط است، مواضع بسیار از توابع اوست. (از نزهه القلوب مستوفی ج 3 ص 111). شهری است در خوزستان، اسم قدیمی آن اندامیش و در کنار آب دیز واقع است. جمعیت فعلی آن مخلوط از طوایف مختلف است. در روی تپه ای به ارتفاع 210 متر از رودخانه بنا شده و سردابهای عمیقی دارد که برای فصل گرما است. اهالی آن بواسطۀ شدت گرما شکسته و لاغر هستند. (از جغرافیای سیاسی کیهان). نام شهر از دز به معنی قلعه، و پل مأخوذ است و آن بمناسبت قلعه ای است که برای حفظ پل معروف رود دز ساخته شده بود. دزفول تا قرن ششم هجری اندالمشک یا اندامشک یا اندامش نام داشت، و تسمیۀ الروناش، قنطرهالروم، قنطرهالرود و قنطره دزفول (مانند شوشتر) مدتها تحت الشعاع جندی شاپور بود و پس از ویران شدن شهر اخیر، دزفول رونق بیشتر یافت، سپس به سبب عدم توجه به تعمیر شبکۀ عالی آبیاری عهد ساسانی، شهر و اطرافش آسیب بسیار دید. دزفول از هجوم مغول محفوظ ماند ولی بعدتحت فرمان ایلخانان درآمد. در مقابل امیر تیمور مقاومتی نشان نداد. نادرشاه چند بار به دزفول آمد و برای حفظ آن در مقابل لرها قلعۀ دزشاه را در چند کیلومتری شمال شرقی شهر بنا نهاد. در نیمۀ اول قرن نوزدهم میلادی زراعت نیل در اطراف دزفول رایج شد و بسرعت توسعه یافت و تا رواج رنگهای خارجی رونق بسیار داشت واز کالاهای تجاری عمده دیگر آن قلم نی بود که تا قسطنطنیه و هند صادر میشد. بر اثر وبای سخت سال 1247 هجری قمری در شوشتر، دزفول چندی کرسی خوزستان گردید. دزفول دارای 30 مسجد و تعدادی امامزاده و مقابر مقدسه است. مقبرۀ سلطان حسین در آبادی روبند شباهت تام به مقبرۀ دانیال در شوش دارد. (از دائره المعارف فارسی). شهر دزفول مرکز شهرستان دزفول در 146هزارگزی شمال اهواز و 10 هزارگزی اندیمشک واقع است و مختصات جغرافیائی آن بشرح ذیل است: طول 48 درجه و 24 دقیقه. عرض 32 درجه و 24 دقیقه. هوای شهر گرمسیر و درجۀ حرارت در وسط تابستان بیش از 50 درجۀ سانتیگراد است جمعیت شهر طبق سرشماری سال 1335 هجری شمسی 52121 تن و مذهب ساکنین مسلمان شیعه و زبان آنان فارسی است. در حدود یکهزار باب دکان و یک دبیرستان و 9 دبستان دارد. آب آشامیدنی سکنه از رود خانه دز که بوسیلۀ لوله برداشته میشود تأمین میگردد. کلیۀ ادارات دولتی شهرستان در آن برقرار و پادگان نظامی آن در باختر رودخانه واقع است. از آثار قدیمی شهر آثار پلی است در روی رود خانه کنار شهر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
دزفول
دژپل
تصویری از دزفول
تصویر دزفول
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ دِ بِ نُیْ)
دهی است از دهستان بنوار ناظر بخش شوش شهرستان دزفول واقع در 15 هزارگزی شمال خاوری شوش و در کنار باختری خط آهن اهواز به طهران. ناحیه ایست جلگه و گرم سیر و مالاریایی. سکنۀ آن 300 تن است. آب آن از رود خانه دز تأمین میشود. محصول آن غلات و برنج و کنجد است. اهالی به زراعت اشتغال دارند. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنان این ده از طایفۀ عشایر لر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَیْ یِ)
ده کوچکی است از دهستان شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول، واقع در 6هزارگزی جنوب خاوری دزفول و 5هزارگزی جنوب باختری اتومبیل رو شوشتر به دزفول. سکنۀ آن 40 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دشت دزفول. در 9 هزارگزی شمال شرقی دزفول. کنار راه شوسۀ شوشتر به دزفول. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از رود خانه دز. محصول آنجا غلات، برنج، کنجد. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ساکنین از طایفۀ عشایر بختیاری می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ شَ)
ده بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول. دارای 100 تن سکنه است. آب از کارون. محصول آن غلات. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کِ رِ دِ)
متخلص به شاکر. نام او نصرالله تراب بن مولی فتحعلی دزفولی از شاگردان شیخ مرتضی انصاری است. در سال 1311 هجری قمری درگذشت. اشعار او در کشکولی است مخطوط به نام لمعات البیان. از اوست مظهرالبینات و مظهر الدلالات و ترجمه نهج البلاغه شرح ابن ابی الحدید به زبان فارسی. (از الذریعه ج 9 ص 493)
لغت نامه دهخدا
(عَبْ با دِ)
ده کوچکی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول. واقع در 10هزارگزی جنوب باختری دزفول و 10هزارگزی جنوب باختری شوسۀ دزفول به شوشتر. 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول. واقع در 10هزارگزی جنوب باختری دزفول و 10هزارگزی جنوب باختر شوسۀ دزفول. 40 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ عَ ضُ)
دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول، واقع در 10هزارگزی جنوب دزفول، و 8هزارگزی جنوب باختری شوسۀ شوشتر به دزفول، موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرم مالاریائی است. سکنۀ آن 100 تن است. آب آن از رود خانه دزو محصول آن غلات، برنج، کنجد و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(فَرْ را)
دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول، واقع در 12هزارگزی جنوب دزفول و ده هزارگزی جنوب باختری شوسۀ شوشتر به دزفول. ناحیه ای است واقع در دشت و گرمسیر که دارای 150 تن سکنه است. از رودخانه مشروب میشود. محصولاتش غلات، برنج و کنجد است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ عشایر بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول. دارای 100 تن سکنه. آب آن از رود خانه دز. محصول آنجا غلات، برنج و کنجد است. ساکنین از طایفۀ عشایر بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ)
دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول، واقعدر 18هزارگزی جنوب دزفول و 13هزارگزی جنوب شوسۀ شوشتر به دزفول. ناحیه ای است واقع در دشت و گرمسیر که دارای سیصد تن سکنه است. از رود خانه دز مشروب میشود. محصولاتش غلات، برنج و کنجد است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ عشایر بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی است از دهستان سردشت بخش سردشت شهرستان دزفول و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ دَ)
ده مرکز بخش سردشت شهرستان دزفول. مختصات جغرافیایی آن بشرح زیر است: طول 48 درجه و 53 دقیقۀ شرقی، عرض 32 درجه و 33 دقیقۀ شمالی. در 50هزارگزی شمال خاوری دزفول و 42هزارگزی شمال راه دزفول به شوشتر واقع است. دارای 200 تن سکنه است. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات. راه آنجا مالرو و معادن نمک و نفت دارد. ساکنین از طایفۀ بختیاری می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول. دارای 200 تن سکنه است. آب آن از رود خانه دز. محصول آن غلات، برنج، کنجد است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی است از دهستان بلوک شرقی شهرستان دزفول. سکنۀ آن 300 تن. راه آنجا ماشین رو. آب آن از رود خانه دز. ساکنان از عشایر بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
شهرستان شهرستان دزفول، یکی از شهرستانهای استان ششم کشور است. حدود: از طرف شمال به شهرستان خرم آباد و بروجرد، از جنوب به شهرستان اهواز، از خاور به شهرستان شوشتر، از باختر به شهرستان دشت میشان. هوای شهرستان گرمسیر است درجۀ حرارت تابستان متجاوز از 50 درجه می باشد ولی نسبت به شهرستانهای اهواز و خرمشهر خشکتر است. آب مصرفی قرای شهرستان اکثر از رود خانه دز و قسسمتی از چشمه و چاه تأمین میگردد. قسمت شمالی شهرستان کوهستانی و قسمت مرکزی و جنوبی آن دشت است. مرتفعترین قلۀ کوههای شمالی بنام قله کوه سالن به ارتفاع 2464 گز و قلعۀ کرناس به ارتفاع 2550 گز میباشد. اسامی کوههای شهرستان بشرح زیر است: در بخش سردشت کوههای سالن، لنگر، برآفتاب، دز، تفتان، و در بخش اندیمشک کوههای تنگوان، هداو، کرناس. رودخانه های مهم شهرستان، رود خانه دز و رود خانه کرخه است. رجوع به هریک از این دو نام در ردیف خود شود. بادی که در این شهرستان از طرف جنوب خاوری می وزد مرطوب است تابستان هوا را گرم و زمستان معتدل مینماید و باد شمال غربی تابستان هوا را معتدل و زمستان سرد مینماید. این شهرستان از چهار بخش بنام مرکزی، اندیمشک، شوش، سردشت تشکیل شده است. مجموع قرای شهرستان 206 قریه و نفوس آن در حدود 111 هزار تن است. زبان مادری لری بختیاری است. راه آهن سرتاسری کشور از قسمت جنوب باختری شهرستان بین بخشهای اندیمشک و شوش میگذرد. راه شوسۀ دزفول از اندیمشک منشعب میگردد. بخش دزفول از 77 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده جمعیت آن 21هزارتن است و قرای مهم آن بشرح زیر می باشد: کوتیون، چقاسبز، نجف آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(هَِ رِ دِ)
سیدمحمد طاهر بن سید اسماعیل موسوی دزفولی متوفی به سال 1314 هجری قمری در نجف. وی از شاگردان علامۀ انصاری و شوهر دختر وی بوده و تمام تقریرات انصاری را که مشتمل بر یک دوره اصول و مباحث (خلل الصلاه والمواریث) فقه و دیگر فصول آن است نوشته و گردآوری کرده است و کلیۀ تقریرات مزبور در نزد فرزند سیدمحمد طاهر، سیداحمد معروف به سبط الشیخ که در طهران درگذشته است موجود بوده است. (از الذریعه ج 4 ص 377)
لغت نامه دهخدا
(بِ دِ)
آبدیز
لغت نامه دهخدا
(یِ دِ)
سیدعبدالله متوفی به سال 1256 هجری قمری و متولد1158 هجری قمری او راست:
جوانی چه آورد و پیری چه برد
شود محو اندیشۀ خواب و خورد
می سالخوردی که یکجرعه اش
نمرد آنکه خورد و نخورد آنکه مرد
ز یک خم دهد ساقی روزگار
بتو صاف صاف و بمن درد درد
ز داعی دعا، دعوی از مدعی
ببینیم تا گوی میدان که برد.
(مجمعالفصحاء ج 2 ص 129)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
منسوب به دزفول. از مردم دزفول. اهل دزفول.
- لهجۀ دزفولی، لهجه ای است ایرانی که در دزفول بدان تکلم کنند. و آن ظاهراً از بقایای ’خوزی’ است که قدما از آن نام برده اند
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دزفول، که شهری است از خوزستان. و در تاریخ گزیدۀ حمداﷲ مستوفی مکرر این نام بصورت ’دزپول’ آمده است. (ص 557، 725، 750، 751). رجوع به دزفول شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دزپل. دژپل. و در اصطلاح محلی آن را دزفیل و دژپیل گویند و معرب آن دسفول است. پلی بر آن آب (آب جندی شاپور) بسته اند به چهل و دو چشمه و درازی آن پل پانصد و بیست گام و عرضش پانزده گام، و آن را پل اندیمشک خوانند و آن شهر را بدان پل باز خوانند. (نزههالقلوب مستوفی ج 3 ص 111). پلی است بر روی رود دز که تسمیۀ شهر دزفول بمناسبت آن شمرده شده است. پایه های این پل (مانند پایه های پل شوشتر) مسلماً از دورۀ ساسانیان است و احتمالاً تحت سرپرستی مهندسین رومی در دورۀ شاپور اول ساسانی ساخته شده است. طاقهای آن ازادوار متأخر است و مکرر تعمیر شده. بعضی از جغرافیانویسان قرون هشتم و نهم هجری تعداد طاقهای آن را بتفاوت 42 و 55 ضبط کرده اند. این پل بعد از زمان نادر تجدید بنا شد ولی بعدها از حیز انتفاع افتاد. در اوایل قرن نوزدهم میلادی به امر محمد علی میرزا دولتشاه دقیقاً تعمیر شد ولی سیل مهیب سال 1832 میلادی دگر بار آن را از بین برد. و در عهد سلطنت رضا شاه به سبک جدید ساخته شد. (از دائرهالمعارف فارسی). حاج نجم الملک در سفرنامۀ خوزستان (ص 22) وضع آن را در 1299 هجری قمری چنین شرح می دهد: رود دز از طرف شمال شرقی وارد شهر میشود و در نصف شهر می پیچد از طرف مغرب در جنوب شهر جاری می شود به سمت مشرق و پلی عظیم بر روی رود از قدیم زده اند از آثار غریبه است فی الجمله تعمیری لازم دارد. طول این پل سیصد و شصت ذرع است و دودامنه سی ذرغ و عرض هفت ذرع و ارتفاع دوازده ذرع و عدد چشمه ها بیست عدد، عرض چشمه ها بعضی پنج ذرع و بعضی نه ذرع
لغت نامه دهخدا
(دِ)
پل پل دزفول، در اصل دزپول بوده یعنی قلعه و پل، و آن در ششتر واقع است و از غرایب بناهای روزگار است. (انجمن آرا) (آنندراج). پل شادروان. پل شوشتر از بناهای قدیمه است در جلو دروازه ای که به سمت دزفول می رود واقع است. طول آن 435 ذرع و عرض 6 ذرع و ارتفاع 10 ذرع و چشمه ها 15 چشمه است. (از سفرنامه خوزستان حاج نجم الملک چ دبیرسیاقی ص 27). این پل غیر از پل دزفول واقع در شهر دزفول است و ظاهراً سبب آنکه به سوی دزفول می رفته است به نام پل دزفول مشهور شده است. رجوع به پل شادروان در این لغت نامه و سفرنامۀ حاج نجم الملک شود
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ دِ)
در شهر دزفول بر روی آب دیز واقع است و از ابنیۀ معروف زمان ساسانیان است و جزء آثار تاریخی ایران بشمار میرود
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ)
نام محلی است در جنوب شرقی دهلران از نواحی دزفول. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(سَ دَ)
نام یکی از بخش های شهرستان دزفول است. این بخش در قسمت خاوری شهرستان دزفول واقع و حدود آن بقرار زیر است: از طرف شمال کوه سالن، از خاور کوه تفتان و شهرستان شهرکرد و از جنوب و باختر بخش اندیمشک. موقعیت طبیعی کوهستانی و کوه های مرتفع سالن، هفت قنات و دزلنگر در این بخش واقع شده. آب قراء بخش از رود خانه لوخمه و تاس تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و لبنیات است. از 5 آبادی کوچک و بزرگ و صدهامزرعه تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 3 هزار تن است. این قشلاق 13 هزار تن از طایفۀ علیوند هفت لنگ بختیاری بوده ییلاق آنها حدود شهرستان فریدن است. مرکز بخش آبادی سردشت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است از دهستان حسین آباد بخش شوش شهرستان دزفول. ناحیه ای است واقع در دشت و گرمسیری مالاریائی است. دارای 500 تن سکنه میباشد. از رود خانه کرخه مشروب میشود. محصولاتش غلات و کنجد. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین ازطایفۀ لر هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
نام یکی از دهستانهای بخش شوش شهرستان دزفول است. این دهستان در جنوب شهرستان دزفول بین دو رود خانه کرخه و دز واقع شده است. هوای دهستان گرمسیر و مالاریایی است. آب مصرفی قراء دهستان اغلب از دو رود خانه مزبور تأمین میشود. محصولات آنجا غلات دیمی و اهالی به کشاورزی گذران میکنند. از 19 قریۀ بزرگ و کوچک تشکیل شده. جمعیت آن در حدود ده هزار تن است. قراء مهم دهستان عبارتند از: حاشیۀ شیخ خلعت دارای 2000 تن و عملۀ تیمور دارای 700 تن سکنه میباشد. ساکنین این دهستان از طوایف عرب و لر هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
دهی است از دهستان حسین آباد بخش شوش شهرستان دزفول، واقع در 15 هزارگزی جنوب شوش و 6 هزارگزی باختری راه اهواز به دزفول. این دهکده در دشت قرار دارد با آب و هوای مناطق گرمسیری. آب آن از رود خانه دز و محصول آن غلات و برنج و کنجد. شغل اهالی زراعت و راه مالرو و در تابستان می توان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان (بلوک شرقی) بخش مرکزی شهرستان دزفول، واقع در 10 هزارگزی جنوب دزفول و 10 هزارگزی جنوب باختری راه شوشتر به دزفول. آب از رود خانه دز و راه آن مالرو و ساکنان از طایفۀ عشایر بختیاری اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بن معلا بخش شوش شهرستان دزفول، واقع در 10 هزارگزی شمال باختری شوش و 2 هزارگزی باختر شوسۀ اهواز به دزفول با 200 تن سکنه. آب آن از رود خانه کرخه و راه آن در تابستان اتومبیل رو و ساکنان از طایفۀ عشایر لرند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آب دزفول
تصویر آب دزفول
آبدیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دزفولی
تصویر دزفولی
منسوب به دزفول از مردم دزفول
فرهنگ لغت هوشیار