جدول جو
جدول جو

معنی دزدگه - جستجوی لغت در جدول جو

دزدگه
(دُ گَهْ)
مخفف دزدگاه. مکمن دزدان. کمینگاه:
اندر آن ناحیت به معدن کوچ
دزدگه داشتند کوچ و بلوچ.
عنصری.
و رجوع به دزدگاه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دزدگاه
تصویر دزدگاه
جایی که دزدان پنهان شوند، جای دزدان، محلی که عبور و مرور در آن کم باشد و دزدان به آسانی در آنجا دستبرد بزنند یا کسی را لخت کنند
فرهنگ فارسی عمید
(گَهْ)
مخفف دادگاه. رجوع به دادگاه شود
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ مَ / مِ)
سیارات را گویند که زحل و مشتری و مریخ و آفتاب و زهره و عطارد باشد. (برهان). کواکب سیاره. (جهانگیری) (آنندراج). هر ستاره ای که بر دور آفتاب حرکت کند مانند زحل و مریخ و زهره و زمین و جز آن. (ناظم الاطباء). صاحب انجمن آرا و به تبع او صاحب آنندراج گویند: این لغت را در فرهنگ رشیدی نیافتیم شاید صحیح نباشد و شاید روزومه باشد:
برمرادت چون نگردد تا قیامت دور چرخ
کز تو درسیرند دایم مهر و ماه دزدمه.
بوسلیک (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دُ دَ رَ)
نام محلی کنار راه تهران و شاهی میان گردنۀ عباس آباد و دوگل در 162100 گزی تهران. (از جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا
محل دزدان ماوای سارقان جایی که دزدان به مسافران و عابران حمله برند و اموال آنانرا تصرف کنند
فرهنگ لغت هوشیار
بزنگاه، کمینگاه، مرصاد، مکمن، نخیز
فرهنگ واژه مترادف متضاد