- دزدانه
- بطور دزدی دزدکی
معنی دزدانه - جستجوی لغت در جدول جو
- دزدانه
- مانند دزدان، نهانی، دور از چشم کسی، یواش و بی سر و صدا، دزدکی
- دزدانه
- Larcenous, Larcenously
- دزدانه
- воровской , воровски
- دزدانه
- diebisch
- دزدانه
- злодійський , крадькома
- دزدانه
- złodziejski, złodziejsko
- دزدانه
- 偷窃的 , 偷窃地
- دزدانه
- ladrão, furtivamente
- دزدانه
- ladresco, furtivamente
- دزدانه
- ladrón, furtivamente
- دزدانه
- larcin, furtivement
- دزدانه
- diefachtig
- دزدانه
- pencurian, dengan mencuri
- دزدانه
- سارقٌ , بطريقةٍ لصوصيّةٍ
- دزدانه
- चोराना , चोराना रूप से
- دزدانه
- גנבתי , בגניבה
- دزدانه
- 泥棒のような , 盗むように
- دزدانه
- 도둑 같은 , 도둑질하며
- دزدانه
- hırsızca
- دزدانه
- kiwizi, kwa wizi
- دزدانه
- โจรกรรม , อย่างขโมย
- دزدانه
- চুরির , চুরির মতো
- دزدانه
- چورانہ , چوری سے
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مروارید بزرگ و گرانبها که به تنهایی درون صدف را پر کرده باشد، کنایه از فرزند عزیز
هر یک از بر آمدگی ها و برجستگی های دندان مانند اره و شانه و کلید، برجستگی هر چیز شبیه دندان
هر چیز شبیه دندان، مثل دندانۀ اره، کنگرۀ سر دیوار
مروارید بزرگ و گران بها که به تنهایی درون صدف را پر کرده باشد، مروارید یکتا، درّ یتیم، برای مثال سعدی به لب دریا در دانه کجا یابی / در کام نهنگان رو گر می طلبی کامی (سعدی۲ - ۵۸۸) ، کنایه از عزیز، سوگلی