سکۀ طلا در عهد هخامنشی، بوزن 8/35 تا 8/42 گرم بریک طرف آن صورت شاه است که یک زانو برزمین نهاده زه کمانی را می کشد. ضرب این سکه را جزء اصلاحات پولی داریوش اول هخامنشی شمرده اند، ولی بعضی معتقدند که دریک پیش از زمان او هم ضرب میشده است آنچه مسلم است اینک ضرب سکۀ طلا از امتیازات مخصوص شاه بود. (از دائره المعارف فارسی)
سکۀ طلا در عهد هخامنشی، بوزن 8/35 تا 8/42 گرم بریک طرف آن صورت شاه است که یک زانو برزمین نهاده زه کمانی را می کشد. ضرب این سکه را جزء اصلاحات پولی داریوش اول هخامنشی شمرده اند، ولی بعضی معتقدند که دریک پیش از زمان او هم ضرب میشده است آنچه مسلم است اینک ضرب سکۀ طلا از امتیازات مخصوص شاه بود. (از دائره المعارف فارسی)
نام نوعی از انواع جرثقیل است منسوب به نام شخصی که در حدود سال 1600 میلادی در تیلبری انگلستان شغلش کشیدن طناب دار بود. جرثقیل دریک پایۀ قائمی موسوم به دگل دارد که بوسیلۀ سیمها یا طنابهائی مهارشده است و با تیری موسوم به برج جرثقیل، که به آن اتصال مفصلی دارد می تواند بوسیلۀ چرخی در حول محور خود بگردد. این نوع جرثقیل در معادن و پل سازی و ساختمانهای دیگر بکار میرود. (از دائره المعارف فارسی)
نام نوعی از انواع جرثقیل است منسوب به نام شخصی که در حدود سال 1600 میلادی در تیلبری انگلستان شغلش کشیدن طناب دار بود. جرثقیل دریک پایۀ قائمی موسوم به دگل دارد که بوسیلۀ سیمها یا طنابهائی مهارشده است و با تیری موسوم به برج جرثقیل، که به آن اتصال مفصلی دارد می تواند بوسیلۀ چرخی در حول محور خود بگردد. این نوع جرثقیل در معادن و پل سازی و ساختمانهای دیگر بکار میرود. (از دائره المعارف فارسی)
دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 52 هزار و پانصدگزی باختر مهاباد و 2 هزارگزی خاور راه شوسۀ خانه به نقده با 276 تن سکنه. آب آن از رود خانه لاوین و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 52 هزار و پانصدگزی باختر مهاباد و 2 هزارگزی خاور راه شوسۀ خانه به نقده با 276 تن سکنه. آب آن از رود خانه لاوین و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
رانده از صید و جز آن. (منتهی الارب). ’طریده’ و شکار رانده شده (و آن را به تفاؤل چنین نامیده اند از لغت ’ادراک’، دست یافتن شکارچی بر آن). (از اقرب الموارد)
رانده از صید و جز آن. (منتهی الارب). ’طریده’ و شکار رانده شده (و آن را به تفاؤل چنین نامیده اند از لغت ’ادراک’، دست یافتن شکارچی بر آن). (از اقرب الموارد)
از مردم شهر پردنن یکی از روحانیین. وی بعهد سلطان ابوسعیدخان از سلاطین ایلخانی بعنوان تفتیش کلیساهای عیسوی بین سنوات 716 و 718 هجری قمری به ایران آمد واز راه ایران بهند و چین رفت و از او سفرنامه ای باقیست که برای فهم اوضاع آن زمان و ولایات ایران از منابع مهمه است. رجوع به تاریخ مغول ص 348 و 494 شود
از مردم شهر پردنن یکی از روحانیین. وی بعهد سلطان ابوسعیدخان از سلاطین ایلخانی بعنوان تفتیش کلیساهای عیسوی بین سنوات 716 و 718 هجری قمری به ایران آمد واز راه ایران بهند و چین رفت و از او سفرنامه ای باقیست که برای فهم اوضاع آن زمان و ولایات ایران از منابع مهمه است. رجوع به تاریخ مغول ص 348 و 494 شود
کسی که فشار روزگار او را با تجربه کرده باشد پارسی است (هدایت) تازی است دلیک گل سرخ دشتی از گیاهان خاک فرسوده، بر گل سرخ، آزموده کار گیاهی است صحرایی از تیره گل سرخیان که گل آن بی بو و دارای چهار برگ است (گل سرخ صحرایی)، میوه گیاه مزبور که شبیه زیتون است و پس از رسیدن زرد یا سرخ گردد و دانه های سفید درازی دارد که در طب قدیم مستعمل بود
کسی که فشار روزگار او را با تجربه کرده باشد پارسی است (هدایت) تازی است دلیک گل سرخ دشتی از گیاهان خاک فرسوده، بر گل سرخ، آزموده کار گیاهی است صحرایی از تیره گل سرخیان که گل آن بی بو و دارای چهار برگ است (گل سرخ صحرایی)، میوه گیاه مزبور که شبیه زیتون است و پس از رسیدن زرد یا سرخ گردد و دانه های سفید درازی دارد که در طب قدیم مستعمل بود