جدول جو
جدول جو

معنی دریاضمیر - جستجوی لغت در جدول جو

دریاضمیر
(دَرْ ضَ)
دریادل:
من آن خاقانی دریاضمیرم
کز ابر خاطرش خورشید برقست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ضَ)
دانادل. خردمند. دانشمند. دل آگاه:
مفلس دریادل است امّی داناضمیر
مایۀ صد اولیاست ذرۀ ایمان او.
خاقانی
لغت نامه دهخدا