جدول جو
جدول جو

معنی دریاسازی - جستجوی لغت در جدول جو

دریاسازی
(دَرْ)
عمل دریاساز. در اصطلاح نقاشی، نقاشی مناظر دریائی. و رجوع به دریاساز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ / دِ)
دریاسازنده. در اصطلاح نقاشی، آنکه منحصراً نقش دریا کند و منظره های دریائی کشد
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ / دِ)
بسیار ستیزنده. پرستیز:
به امید آن کوه دریاستیز
که اندازدش ابرسیلاب ریز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دَرْ)
منسوب به دریابار. اهل دریابار. مردم دریابار. ساکنان دریابار:
جنگ دریا کردی و از خون دریاباریان
روی دریا لعل کردی چون شکفته لاله زار.
فرخی
لغت نامه دهخدا
تصویری از دریا ساز
تصویر دریا ساز
نقاشی مناظر دریایی
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی بازی که شالکتک کا، هم گویند
فرهنگ گویش مازندرانی