جدول جو
جدول جو

معنی درچوه - جستجوی لغت در جدول جو

درچوه
(دَ چُ وَ)
ده کوچکی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان، واقع در 24هزارگزی شمال خاوری کرمان و هفت هزارگزی باختر راه مالرو شهداد - کرمان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درچه
تصویر درچه
در کوچک، دریچه
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس واقع در 123 هزارگزی باختر قشم و سر راه مالرو باسعیدو - قشم، با 150 تن سکنه. آب آن از چاه و باران و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دَ چَ / چِ)
مصغر در. در کوچک. دریچه. دربچه
لغت نامه دهخدا
این کلمه در منتهی الارب به معنی چکه، و دروه کردن به معنی چکه کردن آمده است: و کف البیت وکفاً وکیفاً و توکافاً، چکید سقف خانه و جز آن از باران یعنی دروه کرد -انتهی. و در حاشیۀ منتهی الارب، چ تهران آمده است: دروه به معنی چکه باشد. ولی این لغت در جایی دیده نشد و ضبط آن نیز معلوم نگشت
لغت نامه دهخدا
(دِرْ وِ)
درویه. پنبه و رقعه ای که بر جامه می دوزند. (ناظم الاطباء). دربه. درپه. درپی
لغت نامه دهخدا
تصویری از درچه
تصویر درچه
در کوچک دریچه
فرهنگ لغت هوشیار
دریچه
فرهنگ گویش مازندرانی