- دروغکی
الکی، بی پایه، دروغی، دروغین، کاذب، واهی
متضاد: راستکی، راستین
متضاد: راستکی، راستین
معنی دروغکی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دُ)
لغت نامه دهخدا
منسوب به دروغ. مربوط به دروغ. دروغ. کاذب. دروغگو. (ناظم الاطباء). دروغین. کاذبه. (یادداشت مرحوم دهخدا). باطل. نادرست، ساختگی. مصنوعی:
کسری و جم به درگهت هردو شهی دروغی اند
حاتم و معن بردرت هردو گدای راستین.
سلمان ساوجی
کسری و جم به درگهت هردو شهی دروغی اند
حاتم و معن بردرت هردو گدای راستین.
سلمان ساوجی
فقر تهی دستی افلاس مقابل توانگری مالداری، زهد گوشه نشینی، عرفان قلندری تصوف
منسوب به دروغ مربوط به دروغ باطل نادرست، ساختگی مصنوع: حاجی دروغی
