جدول جو
جدول جو

معنی درمانگر - جستجوی لغت در جدول جو

درمانگر
شافی، معالج، شفابخش، علاج بخش، پزشک، حکیم، دکتر، طبیب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
درمانگر
معالج نفسي
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به عربی
درمانگر
Therapist
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
درمانگر
thérapeute
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به فرانسوی
درمانگر
セラピスト
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به ژاپنی
درمانگر
Therapeut
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به آلمانی
درمانگر
терапевт
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به اوکراینی
درمانگر
terapeuta
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به لهستانی
درمانگر
治疗师
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به چینی
درمانگر
terapeuta
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به پرتغالی
درمانگر
terapeuta
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
درمانگر
terapeuta
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
درمانگر
therapeut
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به هلندی
درمانگر
치료사
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به کره ای
درمانگر
นักบำบัด
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به تایلندی
درمانگر
terapis
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
درمانگر
चिकित्सक
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به هندی
درمانگر
מַטפֵּל
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به عبری
درمانگر
معالج
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به اردو
درمانگر
থেরাপিস্ট
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به بنگالی
درمانگر
tabibu
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به سواحیلی
درمانگر
терапевт
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به روسی
درمانگر
terapist
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درمانده
تصویر درمانده
بیچاره، ناتوان، عاجز، فقیر، بی چیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درماندگی
تصویر درماندگی
بیچارگی، ناتوانی، عجز، تنگ دستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرمانبر
تصویر فرمانبر
فرمانبردار، مطیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسمانگر
تصویر آسمانگر
صانع آسمان، خالق سما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درماندگی
تصویر درماندگی
بیچارگی، واماندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درماندن
تصویر درماندن
ناتوان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درمانگاه
تصویر درمانگاه
محل درمان، جایی که بیمار را معالجه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریا گر
تصویر دریا گر
ملاح کشتیبان، دریا کار
فرهنگ لغت هوشیار
((دَ))
محل مداوا در بخش های مختلف بیمارستان که بیماران را سرپایی معاینه کنند و نسخه دهند، مطب در بیمارستان، بیمارستان کوچک که بیش از دو یا سه تخت ندارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درماندگی
تصویر درماندگی
اضطرار، عجز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درماندن
تصویر درماندن
عاجز شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درمانده
تصویر درمانده
عاجز، مفلوک
فرهنگ واژه فارسی سره