جدول جو
جدول جو

معنی درسیفون - جستجوی لغت در جدول جو

درسیفون
(دَ)
ده کوچکی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان واقع در 30 هزارگزی خاور زرند و 18 هزارگزی خاور راه فرعی زرند - راور. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

لوله ای خمیده به شکل زانو که با ایجاد خلا مایعات را از مخازن غیر قابل دسترس چون باک بنزین اتومبیل به مخزن دیگری منتقل می کند، ظرف آبی که با کشیدن اهرم آن، به درون لگن توالت تخلیه می شود و آن را می شوید
فرهنگ فارسی عمید
(کَ)
نام پهلوانی تورانی. (فرهنگ شاهنامۀ ولف) :
چو پیران و گرسیوز رهنمون
قراخان و چون شیده و کرسیون.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(گِ)
فرا... در بلژیک بدنیا آمد و در قبرس درگذشت. کشیش و اسقفی بود که او را بشرق فرستادند. او راست ’مدائح مریم’ و ’وصف الاراضی المقدسه’ (1410- 1475م.)
لغت نامه دهخدا
(گِ فُ)
حیوان افسانه ای است که ترکیبی از جسد شیر، سر و بال عقاب، گوش اسب و تاجی شبیه به آلت سباحۀ ماهی است
لغت نامه دهخدا
(گِ فُ)
گریپون. پسر نامشروع شارل مارتل 726- 753م.). شهرتش بواسطۀ مبارزاتی است که بمخالفت پپن ل برف و پسرانش کرده است
لغت نامه دهخدا
(مِ)
به یونانی اشنان است. (از مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
قریه ای است از قرای واسط. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
قریه ای از خرۀ مؤمن آباد در قاینات. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
نوعی از بادآورد است. (تحفۀ حکیم مؤمن) ، سمک بحری است و گفته اند حماحم است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(ظَ)
جمع واژۀ ظریف
لغت نامه دهخدا
(طَ)
فوهالضبع. (فهرست مخزن الادویه) ، شفنین. (تذکرۀ انطاکی). به این معنی مفرد طریقون است. رجوع به طریقون شود
لغت نامه دهخدا
لبخ. (یادداشت مؤلف). ثمر درختی است شبیه به امرود و منبت او اسکندریه است و در مصر تناول مینمایندو در سایر بلاد بعیده سم است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
نام قصبه و مرکز ناحیه ای است به همین نام در 105 کیلومتری جنوب غربی بندر سامسون در ترکیه. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
قریه ای است در چهار فرسنگی مرو، در سمت بالای آن، و نسبت به آن درسینانی باشد. (از معجم البلدان) (از الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(دْری / دِ)
آلفرد دریفوس (1859- 1935 م). افسر ارتش فرانسه و بنام وی قضیه و ماجرایی پیدا آمده است و آن ماجرایی است سیاسی و قضائی در فرانسه که از محکومیت آلفرد دریفوس بجرم خیانت ناشی شد (1894 میلادی) بدین شرح که وی بجرم تسلیم اسناد محرمانه به وابستۀ نظامی آلمان در فرانسه تسلیم دادگاه نظامی شد و به خلع درجه و حبس در جزیره ابلیس محکوم گشت. در سال 1896 میلادی مدارکی کشف شد که دریفوس را بی گناه قلمداد می کرد و این امر هیجانی در مردم ایجاد نمود. قضیۀ دریفوس به مسالۀ سیاسی عمده ای مبدل شد، سلطنت طلبان و نظامیها و عناصر متعصب از یک طرف و جمهوری خواهان و سوسیالیستها و مخالفین کلیسا از طرف دیگر سخت از آن بهره برداری کردند و اختلاف بر سر مقصر یا بیگناه بودن دریفوس بحدی شدت یافت که زندگی فرانسویان را مدت ده سال مختل کرد. درسال 1899م. دیوان تمیز حکم محکومیت دریفوس را نقض کرد و دستور داد مجدداً محاکمۀ نظامی شود. محکمۀ نظامی باردیگر او را محکوم ساخت ولی رئیس جمهور فرمان عفو او را صادر کرد. و سرانجام در 1906 میلادی دیوان عالی تمیز دریفوس را تبرئه نمود و او با درجۀ سرگردی ونشان لژیون دونور به خدمت بازگشت و درجنگ جهانی اول به درجۀ سرتیپی رسید. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دگرسیون
تصویر دگرسیون
فرانسوی افت
فرهنگ لغت هوشیار
جانوری افسانه یی که ترکیبی است از تن شیر سروبال عقاب گوش اسب و دارای تاجی است شبیه بالت شنای ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درسفتن
تصویر درسفتن
مغز گفتن، دخترکی برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی زانویی لوله خمیده ای به شکل زانو که برای خالی کردن مایعات و جلوگیری از تصاعد گازهای داخلی منابع عفونی (مستراح و غیره) به کار برند
فرهنگ لغت هوشیار
لوله خمیده ای به شکل زانو که برای خالی کردن مایعات و جلوگیری از تصاعد گازهای داخلی منابع عفونی (توالت و غیره) به کار برند، آبشویه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیفون
تصویر سیفون
آبشویه
فرهنگ واژه فارسی سره