جدول جو
جدول جو

معنی درزیجانی - جستجوی لغت در جدول جو

درزیجانی
(دَ)
منسوب به درزیجان که قریه ای است در سه فرسخی بغداد. (از الانساب سمعانی) (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دریجان
تصویر دریجان
دریگان، یک سوم هر برج
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
نام قریه ای از قرای بغداد که در قسمت پایین آن در جانب غربی رود دجله قرار دارد. حمزه گوید درزیجان یکی از شهرهای هفتگانه به شمار می رفت که متعلق به اکاسره بود و مجموع آنها به نام مدائن خوانده می شد. اصل این نام ’درزیندان’ بوده و در تعریب درزیجان شده است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اَ زَ)
منسوب به ارزنجان.
لغت نامه دهخدا
(دَ نَ /نِ)
خیاطخانه. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
حالت و چگونگی پرزیان
لغت نامه دهخدا
(دَ)
وسطی. میانی. (ناظم الاطباء) ، میانجی. (آنندراج). میانجی و شفیع و واسطه. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان راهجرد بخش دستجرد شهرستان قم با 538 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(دِ / دُ)
منسوب به دلیجان که شهری است در نواحی اصفهان. (از الانساب سمعانی ورق 228)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
ده کوچکی است از دهستان شاپور بخش مرکزی شهرستان کازرون. واقع در 18 هزارگزی شمال غربی کازرون و 4 هزارگزی راه شوسۀ کازرون به فهلیان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
معرب دریگان است. (آنندراج). ده درجه از هر برجی باشد وبرای هر دریجانی صاحبی از کواکب سبعه هست و میان ایران و روم و هند در ارباب آنها اختلاف باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا). قانونی در علم هیئت که در آن صور و اشکال فلکی را به سه طبقه تقسیم کرده اند. (ناظم الاطباء). ادرجان. وجه. دهج. صورت. و رجوع به دریگان شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان بم. واقع در 42هزارگزی جنوب باختری بم و 38 هزارگزی جنوب راه شوسۀ بم به کرمان با 461 تن سکنه. آب آن از دو رشته قنات تأمین می شود و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است از دهستان بالک بخش مریوان شهرستان سنندج واقع در 11 هزارگزی جنوب دژ شاهپور و 3 هزارگزی خاور راه اتومبیل رو مریوان به رزاب، با 300 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
پارسی تازی گشته دریگان دریگان سه بهر سه بخش آسایی است (آسا قانون) در ستاره شناسی که در آن چهره ها و پیکرهای آسمانی را به سه گروه بخش می کنند قانونی است در هیئت که در آن صور و اشکال فلکی را بسه طبقه تقسیم کنند، سه یک برجها نزد هندوان
فرهنگ لغت هوشیار
میانه، وسط
دیکشنری اردو به فارسی