جدول جو
جدول جو

معنی درخواستن - جستجوی لغت در جدول جو

درخواستن
خواستن، خواهش کردن
تصویری از درخواستن
تصویر درخواستن
فرهنگ فارسی عمید
درخواستن
(گِ رِ تَ)
خواستگاری نمودن و خواهش کردن. (آنندراج). استدعا کردن. عرض نمودن. از روی نیاز و احتیاج سؤال کردن. خواستن. آرزو داشتن. التماس کردن. (ناظم الاطباء). تقاضا کردن. مسألت. تمنی کردن:
از خداوندخسروان درخواه
تا فرستد ترا به ترکستان.
فرخی.
پیغمبر خود را گفتند: دعا کنی و از خدا درخواه که ما را ملکی فرستد. (قصص الانبیاء ص 146). روزگاری دراز است تا ترا آزموده ام، این شغل را درخواسته باشی بی فرمان و اشارت من. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 342). من در مطالعت این کتاب تاریخ از فقیه بوحنیفۀ اسکافی درخواستم تا قصیده ای گفت. (تاریخ بیهقی ص 387). با وزیر در این باب سخن گفته آید هم به تعریض تا درخواهند از ما خطبه ای کردن. (تاریخ بیهقی ص 685). من که بونصرم امانت نگاه داشتم و برفتم و باامیر بگفتم و درخواستم که باید پوشیده بماند و نماند. (تاریخ بیهقی). اگر قاضی بیند درخواهد از امیر تابه دل بسیار خلق شادی افکند. (تاریخ بیهقی ص 41).
وز فلسفی و مانوی و صابی و دهری
درخواستم این حاجت و پرسیدم بی مر.
ناصرخسرو.
ما پنجاه هزار دینار زر نیشابوری خزانۀ خلیفه را خدمت کنیم، درخواه تا از این بریدن درخت (سرو کشمیر) درگذرد. (تاریخ بیهق).
چو اندر دوستی آگاهم از تو
بجا آر آنچه من درخواهم از تو.
نظامی.
درخواه کز آن زبان چون قند
تشریف دهد به بیتکی چند.
نظامی.
این نامه به نام از تو درخواست
بنشین و طراز فام کن راست.
نظامی.
خطاب آمد که ای مقصود درگاه
هر آن حاجت که مقصود است درخواه.
نظامی.
مهین بانو جوابش داد کای ماه
بجای مرکبی صد ملک درخواه.
نظامی.
از برکۀ دعا و درخواست حضرت شما خواهد بود... و از حضرت عزت جلت قدرته درخواهیم، باشد که گشایشی پدید آید. (انیس الطالبین ص 118). و من از خدای عزوجل درمی خواهم که ما را به ذکر خود مشغول گرداند. (تاریخ قم ص 15). تحمیل، شغلی از کسی درخواستن. (دهار).
- درخواستن گناه کسی، شفاعت او کردن. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- درخواستن مشکلی، شرح خواستن: استفتاح، درخواستن آنچه بر تو مشکل بود از قرآن. (دهار).
، طلب. طلب کردن. طلبیدن. (یادداشت مرحوم دهخدا). تکلیف. (تاریخ المصادر بیهقی) : بازگشت بدانکه مواضعه نویسد و در او شرایط شغل درخواهد. (تاریخ بیهقی ص 381). خواجه... گفت درخواستم تا مردی مسلمان در میان کار من باشد که دروغ نگوید. (تاریخ بیهقی). اگر شرایط درنخواهم و بجای نیارم، خیانت کرده باشم. (تاریخ بیهقی).
چون صبح و شفق دو جام درخواه
شب چون دل عاشقان برافروز.
خاقانی.
درخواستی آنچه بود کامت
درخواسته خاص شد به نامت.
نظامی.
اقتراح، به تحکم درخواستن. (دهار). تکلیف، چیزی از کسی درخواستن که او رااز آن رنج باشد. مراوده، کاری از کسی درخواستن. (دهار). مطالبه، چیزی از کسی درخواستن. (دهار) (المصادرزوزنی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درخواست
تصویر درخواست
خواستن، خواهش، التماس
فرهنگ فارسی عمید
(دَ خوا / خا تَ)
قابل درخواست. درخورطلب. تقاضا و تمنا کردنی. طلب کردنی: بنده با خواجه و بونصر بنشیند و آنچه داند در این باب بگوید و مواضعه بنویسد و آنچه درخواستنی است، درخواهد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 395). اگر رای عالی بیند بنده مواضعتی بنویسد و آنچه درخواستنی است، درخواهد که این سفر نازکتر است. (تاریخ بیهقی ص 666)
لغت نامه دهخدا
(مُ مَ لَ)
تمنی کردن. استدعا کردن. (یادداشت مؤلف) : از خلیفه اندر خواست که او را گرامی کند و ب خانه وی رود بمهمانی. (تاریخ بلعمی). از امیر فضل اندر خواه خاصگان و حاشیت خویش را ب خانه تو فرستد بمهمانی. (تاریخ بلعمی)
لغت نامه دهخدا
(پَ پَ رُ تَ)
افراشتن. بر پا کردن. بلند کردن، گذاشتن. نهادن. جا دادن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
استدعا کردن خواهش کردن از روی نیاز سوال کردن، تکلیف کردن حکم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
خواهش، خواستگاری، استدعا، تمنی، مسالمت، دعا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
((دَ. خا))
خواستن، خواهش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
تقاضا، تقاضانامه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
تقاضا، مطالبه، استدعا
فرهنگ واژه فارسی سره
استدعا، التماس، تقاضا، تمنا، حاجت، خواست، خواهش، نیاز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
طلبٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
Appeal, Petition, Application, Solicitation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
appel, application, pétition, sollicitation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
Berufung, Anwendung, Petition, Aufforderung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
訴え , アプリケーション , 請願 , 勧誘
دیکشنری فارسی به ژاپنی
درخوٰاست، کاربرد
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
اپیل , درخواست
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
আবেদন , আবেদনপত্র , আবেদনপত্র , অনুরোধ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
ombi, maombi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
temyiz, uygulama, dilekçe, talep
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
호소 , 신청 , 청원 , 요청
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
अपील , आवेदन , याचिका , अनुरोध
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
ערעור , יישום , עֲצוּמָה , בַּקָשָׁה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
заклик , заява , петиція , запит
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
permohonan, aplikasi, petisi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
อุทธรณ์ , แอปพลิเคชัน , คำร้อง , การร้องขอ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
beroep, toepassing, verzoekschrift, verzoek
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
apelación, aplicación, petición, solicitud
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
призыв , заявление , петиция , запрос
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
apelo, aplicação, petição, solicitação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
呼吁 , 应用程序 , 请愿 , 请求
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
apel, aplikacja, petycja, prośba
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درخواست
تصویر درخواست
appello, applicazione, petizione, richiesta
دیکشنری فارسی به ایتالیایی