درخشندگی درخشان بودن، فروغ و روشنایی داشتن ادامه... درخشان بودن، فروغ و روشنایی داشتن تصویر درخشندگی فرهنگ فارسی عمید
درخشندگی (دُ / دَ / دِ رَ شَ دَ / دِ) نور. روشنی. ضیا. (ناظم الاطباء). تابندگی. پرتوافکنی. بریق. بهاء. تشعشع. تلالؤ. لصیف: با درخشندگی چشم خوشت زهره وقت سحر نمی تابد. سعدی. دری السیف، درخشندگی شمشیر و روشنی آن. (منتهی الارب) ادامه... نور. روشنی. ضیا. (ناظم الاطباء). تابندگی. پرتوافکنی. بریق. بهاء. تشعشع. تلالؤ. لصیف: با درخشندگی چشم خوشت زهره وقت سحر نمی تابد. سعدی. دری السیف، درخشندگی شمشیر و روشنی آن. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا
درخشندگی ((دَ یا دِ رَ شَ دِ)) تابندگی، پرتوافکنی ادامه... تابندگی، پرتوافکنی تصویر درخشندگی فرهنگ فارسی معین
درخشندگی پرتوافکنی، تابندگی، جلا، درخشش، رونق، شعاع، فروغ ادامه... پرتوافکنی، تابندگی، جلا، درخشش، رونق، شعاع، فروغ فرهنگ واژه مترادف متضاد
درخشندگی Brilliance, Luminosity, Luster ادامه... Brilliance, Luminosity, Luster تصویر درخشندگی دیکشنری فارسی به انگلیسی
درخشندگیدِرَخشَندِگی brillance, luminosité, éclat ادامه... brillance, luminosité, éclat تصویر درخشندگی دیکشنری فارسی به فرانسوی
درخشندگیدِرَخشَندِگی brillantezza, luminosità, lustro ادامه... brillantezza, luminosità, lustro تصویر درخشندگی دیکشنری فارسی به ایتالیایی
درخشندگیدِرَخشَندِگی Brillanz, Helligkeit, Glanz ادامه... Brillanz, Helligkeit, Glanz تصویر درخشندگی دیکشنری فارسی به آلمانی
درخشندگیدِرَخشَندِگی блиск , яскравість ادامه... блиск , яскравість تصویر درخشندگی دیکشنری فارسی به اوکراینی
درخشندگیدِرَخشَندِگی দীপ্তি , উজ্জ্বলতা ادامه... দীপ্তি , উজ্জ্বলতা تصویر درخشندگی دیکشنری فارسی به بنگالی
درخشندگیدِرَخشَندِگی brillantez, luminosidad, lustre ادامه... brillantez, luminosidad, lustre تصویر درخشندگی دیکشنری فارسی به اسپانیایی
درخشندگیدِرَخشَندِگی ความรุ่งโรจน์ , ความสว่าง , ความเงางาม ادامه... ความรุ่งโรจน์ , ความสว่าง , ความเงางาม تصویر درخشندگی دیکشنری فارسی به تایلندی
درخشندگیدِرَخشَندِگی mng'ao, mwangaza ادامه... mng'ao, mwangaza تصویر درخشندگی دیکشنری فارسی به سواحیلی
درخشندگیدِرَخشَندِگی brilho, luminosidade, lustre ادامه... brilho, luminosidade, lustre تصویر درخشندگی دیکشنری فارسی به پرتغالی
درخشندگیدِرَخشَندِگی זוהר , זְהִירוּת , זָהָב ادامه... זוהר , זְהִירוּת , זָהָב تصویر درخشندگی دیکشنری فارسی به عبری
درخشندگیدِرَخشَندِگی kecemerlangan, kecerahan, kilau ادامه... kecemerlangan, kecerahan, kilau تصویر درخشندگی دیکشنری فارسی به اندونزیایی
درخشندگیدِرَخشَندِگی briljantheid, helderheid, glans ادامه... briljantheid, helderheid, glans تصویر درخشندگی دیکشنری فارسی به هلندی