جدول جو
جدول جو

معنی درجع - جستجوی لغت در جدول جو

درجع
(دُ جُ)
نوعی از غله که به گاوان دهند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دسمر. دشمر. (ناظم الاطباء). دسمه. کرشنه. گاودانه. کرسنه
لغت نامه دهخدا
درجع
دسمر دانه ای است چون ماش از گیاهان
تصویری از درجع
تصویر درجع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درجه
تصویر درجه
پایه، پله، رتبه، مرتبه، هر یک از تقسیمات یک وسیله مثل بارومتر و ترمومتر یا چیز دیگر که به چند قسمت تقسیم شده باشد، در ریاضیات یک جزء از ۳۶۰ جزء محیط دایره، در امور نظامی مقام و رتبۀ نظامی مثلاً درجۀ سرهنگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درجا
تصویر درجا
به جا، به جای خود، در امور نظامی فرمانی که در نظام به صفی از سربازان داده می شود تا در جایی که ایستاده اند پا به زمین بزنند
درجا زدن: در امور نظامی پا بر زمین زدن بدون پیش رفتن، کنایه از در یک حال یا در یک مقام باقی ماندن و پیشرفت نکردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
چیزی که برای کسب اطلاعات به آن مراجعه می کنند
مجتهد جامع الشرایطی که در زمینۀ امور دینی اطلاعات کامل دارد
محل بازگشت، بازگشتن
مرجع تقلید: عالم روحانی که مردم در تکالیف شرعیه از او تقلید می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دروع
تصویر دروع
جمع درع، زره ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درجه
تصویر درجه
پله، پایه، مرتبه
فرهنگ لغت هوشیار
فرمانی که در نظام بسربازان تا هر کس در هر محل که ایستاده پای خود را با آهنگ بزمین کوبد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریع
تصویر دریع
زرهک زره کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضرجع
تصویر ضرجع
پلنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
جای بازگشت، بازگشت گاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
((مَ جَ))
محل بازگشت، محل رجوع، جمع مراجع، شخص یا مقامی که می توان برای درخواستی به نزدش رفت، نوشته ای که برای به دست آوردن اطلاعاتی می توان به آن مراجعه کرد، تقلید مجتهدی که در موضوع های دینی از او پیروی می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درجه
تصویر درجه
((دَ رَ جِ))
پایه، رتبه، نردبان، حد و اندازه چیزی، مقام، منزلت، مرتبه نظامی، واحد اندازه گیری زاویه و کمان معادل 1360 یک دور کامل، بالاترین توان مجهول در هر معادله پس از تبدیل معادله به ساده ترین صورت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
بازیابه، بن مایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درجه
تصویر درجه
زینه، پایه، دسته، جایگاه، میزان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
Reference
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
référence
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
referensi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
การอ้างอิง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
rejea
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
参照
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
参考
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
מַפְרֵשׁ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
참조
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
referans
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
Referenz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
संदर्भ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
riferimento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
referencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
referentie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
посилання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
ссылка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
odniesienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
referência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
রেফারেন্স
دیکشنری فارسی به بنگالی