جدول جو
جدول جو

معنی درتوم - جستجوی لغت در جدول جو

درتوم
(دَ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بجنورد، واقع در 72هزارگزی جنوب خاوری بجنورد و 70هزارگزی خاور راه شوسۀ عمومی بجنورد به اسفراین، با 917 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ)
خرما که تمام خشک گردیده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
تذکر که ثبات معانی در نفس انسانی باشد. (برهان) ، تصور، حفظ و یاد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
شکسته و کوفته. رتیم. (از متن اللغه). نعت مفعولی است از رتم. رجوع به رتم شود، شکسته بینی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه). رجوع به معنی قبلی شود
لغت نامه دهخدا
(رُ)
ولایتی است به وسعت 6560 کیلومتر مربع با 275390 تن سکنه واقع در جنوب شرقی فرانسه در دوفینه. کرسی آن والانس است. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
زن کوتاه بالای بدرفتار. (منتهی الارب). زنی که به گونه ای بد راه می رود و کوتاه قد و کوچک است. (از اقرب الموارد) ، زنی که به شب آمد و شد کند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دروم
تصویر دروم
شبرو، بد رفتار زن
فرهنگ لغت هوشیار
مدت زیادی زمان طولانی، خیلی وقت
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای سقوط و افتادن چیزی
فرهنگ گویش مازندرانی