جدول جو
جدول جو

معنی دربدر - جستجوی لغت در جدول جو

دربدر
دری بعد در دیگر، خانه بخانه، کنایه از شخص آواره و بی پناه
تصویری از دربدر
تصویر دربدر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دردبر
تصویر دردبر
آسپیرین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دربرد
تصویر دربرد
صادر
فرهنگ واژه فارسی سره
کسی که از خاندان و خانه خود آواره شده. بی خانمان آواره سرگردان خانه بدوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دربار
تصویر دربار
بیت، خانه، مسکن، عمارت، سرای، بارگاه، امرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درقدر
تصویر درقدر
با قدر و منزلت در، دارای ارزش و بهایی چون ارزش در
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دربار
تصویر دربار
((دَ))
بارگاه، کاخ شاهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضربدر
تصویر ضربدر
((ضَ دَ))
نشانه ای به شکل دو خط مایل متقاطع (*)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دربار
تصویر دربار
بارگاه، کاخ پادشاهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دربر
تصویر دربر
در کنار، در سینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دردر
تصویر دردر
آواره بی دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دربر
تصویر دربر
در بغل، در کنار، در سینه
دربر داشتن: در بغل داشتن، شامل بودن
دربر کشیدن: در آغوش کشیدن
دربر گرفتن: شامل بودن
فرهنگ فارسی عمید