- دربانیه
- گاو کوهه گاو کوهان دار از جانوران
معنی دربانیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شغل ومنصب دربان
عاجز، مفلوک
تباهی، گولی
هیرسایی
پیروان ابو ثوبان مرجئی باور دارند که اگر خدا گناه کسی را ببخشد باید همگی کسانی را که آن گناه را کرده اند ببخشد (فضل بن شادان نیشابوری)
پارسی تازی گشته گرگانج پایتخت خوارزم
گوشه ای در دستگاه نوا
بیچاره، ناتوان، عاجز، فقیر، بی چیز
کرم خاکی
یهودی زن، زبان یهودی
قهر و غلبه، اجبار و الزام
مونث غضبانی خشمیک مونث غضبانی: قوای غضبانیه
جامه کهنه
نوایی است از موسیقی قدیم و آن آواز دوم از شش آواز قدیم بود
غوکجامه خزه از گیاهان دریایی
گروهی از فلاسفه که اشیا را زادۀ توهم می دانستند و منکر وجود حقیقی اشیا بودند
حکومتی
در خصوص، در مورد، در رابطه، راجع به، درمورد، در باب
نگاهبانی دژ، پاسبانی دژ
سوراخی که در بام خانه کنند و نردبان بر آن گذاشته بالا روند و به زیر آیند
جمع دربان، پارسی تازی گشته دربان ها
حاجت نیازمندی، ضرورت، سزاواری شایستگی لیاقت، طور روش رسم، ضروری
باقیمانده
درباب. در خصوص راجع به: من درباره تو مضایقه ندارم. توضیح لازم الاضافه است. در خصوص، ار بابت
دریافت، فهم، ادراک
مروارید بزرگ و گرانبها که به تنهایی درون صدف را پر کرده باشد، کنایه از فرزند عزیز
نگهبانی ده، کدخدائی
چهار تایی مونث رباعی، چهار دندان که میان ثنایا و انیاب باشد، جمع رباعیات
استوانی، آرمیدگی
نارک خوراکی از دانه انار