تریاق. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). یکی آن دراقه است. (از اقرب الموارد) ، می. (منتهی الارب). خمر، درختی است میوه دار و میوۀ آن. (از اقرب الموارد). شفتالو. هلو (معمول در سوریه). (یادداشت مرحوم دهخدا)
تریاق. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). یکی آن دراقه است. (از اقرب الموارد) ، می. (منتهی الارب). خمر، درختی است میوه دار و میوۀ آن. (از اقرب الموارد). شفتالو. هلو (معمول در سوریه). (یادداشت مرحوم دهخدا)
به قول ابن الندیم بنقل از ثابت، نام پدر بقراط سیم است. (یادداشت مرحوم دهخدا). و دراقن خود یکی از سه فرزند بقراط دوم پسر ابراقلیس بوده است. و رجوع به ترجمه الفهرست ابن الندیم ص 514 و 523 شود
به قول ابن الندیم بنقل از ثابت، نام پدر بقراط سیم است. (یادداشت مرحوم دهخدا). و دراقن خود یکی از سه فرزند بقراط دوم پسر ابراقلیس بوده است. و رجوع به ترجمه الفهرست ابن الندیم ص 514 و 523 شود
زردآلو و شفتالو و آن لغتی است شامی. (از منتهی الارب). خوخ. (ذیل اقرب الموارد از تاج). شفتالو. هلو. خوخ. و اینکه صاحب قاموس گوید: الدراقن کعلابط و یشدد، المشمش و الخوخ شامیه، خلطی است چه مشمش زردآلو و دراقن و خوخ شفتالو باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا). عربهای شام خوخ را دراقن گویند و آن معرب از سریانی یارومی است. (از المعرب جوالیقی ص 143 از ابن درید)
زردآلو و شفتالو و آن لغتی است شامی. (از منتهی الارب). خوخ. (ذیل اقرب الموارد از تاج). شفتالو. هلو. خوخ. و اینکه صاحب قاموس گوید: الدراقن کعلابط و یشدد، المشمش و الخوخ شامیه، خلطی است چه مشمش زردآلو و دراقن و خوخ شفتالو باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا). عربهای شام خوخ را دراقن گویند و آن معرب از سریانی یارومی است. (از المعرب جوالیقی ص 143 از ابن درید)