جدول جو
جدول جو

معنی درافص - جستجوی لغت در جدول جو

درافص
(دُ فِ)
کلان دفزک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
درافص
کلان، دفزک (ضخیم)
تصویری از درافص
تصویر درافص
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ فِ)
صاحب برهان این صورت را آورده و به آن معنی شفتالو و خوخ داده است و غلط است. اصل دراقن است. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به دراقن شود
لغت نامه دهخدا
(دَ فِ)
لغت شامی است و فارسی آن شفتالو. (از الفاظالادویه). دراقن نیز گویند به لغت اهل شام، و آن خوخ است. (از اختیارات بدیعی). صاحب برهان قاطع این صورت را آورده و بدان شفتالو و خوخ معنی داده و این غلطاست، اصل دراقن است. (یادداشت مرحوم دهخدا). در حاشیۀ برهان قاطع در این مورد چنین آمده است: درافس و درافق که هر دو لغت در متن کتاب مصنف به معنی شفتالوکه به عربی خوخ گویند، آورده بصورت کذائی با تصریح و بیان حروف بطریق مذکور در جمیع نسخ موجوده که عدد آن به دوازده می رسد یافت شد، و این غلط فاحش است از او، چه صحیح بدین معنی دراقن با قاف و نون است. چنانکه صاحب قاموس گوید: الدراقن کعلابط و یشدد، المشمش والخوخ شامیه. و همچنین گولیس نیز از ابن بیطار دراقن بضم دال و تشدید را و کسر قاف و نون در آخر نقل نموده. صاحب تحفه نیز گفته: دراقن به لغت شام اسم خوخ است، و همانا سبب افتادن مصنف در این غلط فاحش عدم مبالات اوست در تحقیقات لغات، چه قاف را فاء و نون آخر را قاف و گاهی سین خوانده بزعم خود دو لغت قرار داده و الله اعلم بالصواب. (از حاشیۀ نسخۀ برهان چ کلکته حکیم عبدالمجید 1834 میلادی). و رجوع به دراقن شود
لغت نامه دهخدا
(قُ فِ)
سطبر. (منتهی الأرب). ستبر و کلفت. (ناظم الاطباء) ، چست و چابک. (منتهی الأرب) (ناظم الاطباء). جلد ضخم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فُ فِ)
شیر سخت درشت. (منتهی الارب). الاسد الشدید الغلیظ. (اقرب الموارد) ، دد درشت. (منتهی الارب) (آنندراج) ، مردسخت گرفت. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ترافص
تصویر ترافص
همپستایی: در آب (با هم به نوبت استفاده کردن از آب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرافص
تصویر قرافص
چالاک وستیبر: مرد
فرهنگ لغت هوشیار