جدول جو
جدول جو

معنی درازدندان - جستجوی لغت در جدول جو

درازدندان
(دِ دَ)
آنکه دندان دراز دارد. آنکه دندان درازتر از معتاد دارد. (یادداشت مرحوم دهخدا). أروق. (منتهی الارب) : تشویک، درازدندان شدن شتر. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ دَ)
انسان یا حیوانی که دندان او به گراز ماند. آنکه دندانهای بزرگ و دراز دارد. آنکه دندانهای سخت دراز دارد:
گاومیشی گرازدندانی
کاژدها کس ندید چندانی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دِ)
درازدامن. که دامانی دراز دارد:مذاله، زره درازدامان. و رجوع به درازدامن شود
لغت نامه دهخدا
(دِ اَ)
دارای اندامی دراز. طویل القامه، دارای شکل دراز: بعض اقسام قهوه درازاندام و بعضی بیضی باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گراز دندان
تصویر گراز دندان
آنکه دندانهای بزرگ و دراز دارد
فرهنگ لغت هوشیار