جدول جو
جدول جو

معنی درازبینی - جستجوی لغت در جدول جو

درازبینی(دِ)
که بینی دراز دارد. أخطم، أشم و سلعام، درازبینی فراخ حلق کلان شکم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ زَ)
دراززبان بودن. حالت و کیفیت دراززبان، سخن آرایی و فصاحت، عربده و غوغا. (ناظم الاطباء). گستاخی درگفتار: شاپور آن دختر به شهر آورد و جامه های نیکو او را درپوشانید... پس یک روز دختر دراززبانی می کرد. شاپور گفت: چرا چنین همی گویی ندانی که شبان زادگان بر پادشاهان دراززبانی نکنند. (ترجمه طبری بلعمی)
لغت نامه دهخدا
(دُ زَ نی یَ)
از قرای نهر عیسی از اعمال بغداد، و نسبت به آن درزبینی شود. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(دَ گَ)
ناصر بن علی، ملقب به قوام الدین و مکنی به ابوالقاسم. وزیر سلطان محمود سلجوقی. رجوع به ناصر درگزینی در ردیف خود و مآخذ ذیل شود: معجم البلدان ذیل درگزین و اخبار الدوله السلجوقیه و عیون الانباء ص 268 و تتمۀ صوان الحکمه ص 203
لغت نامه دهخدا
(دَ گَ)
درجزینی. منسوب به درگزین، که نام شهری بوده است به همدان. رجوع به درگزین و درجزین شود
لغت نامه دهخدا
موجودات ذره بینی که بوسیلۀ ریزبین و میکروسکوپ قابل رؤیتند، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
فعل و کردار روزبین، (یادداشت مؤلف)، رجوع به روزبین شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به غازبین، قزوینی،
حالت کسی که یک غاز (تسو) را نیز در نظر گیرد، حالت مرد لئیم بسیار خسیس
لغت نامه دهخدا
(دَ)
مأخوذ از یونانی تراپزیون. طارمی. دارابزین. دارافزین. نرده. جلفق. (تاج العروس). حلفق. تفاریج. محجر و شبکۀ اطراف باغ و خانه. (ناظم الاطباء). ج، درابزینات. و رجوع به درابزینات شود: فلماتم بناؤهانقش علی دائره الدرابزین. (معجم البلدان ج 4 ص 68)
لغت نامه دهخدا
(دِ نَ / نِ)
طولاً. از درازا. (ناظم الاطباء). ’شعوری’ در لسان العجم (ج 1 ص 442) آنرا به معنی طول هر چیز نوشته و افزوده است که یای آن برای وصف ونون برای تأکید صفت و هاء برای بیان خصوصیت است
لغت نامه دهخدا
کسی که سوراخ بینی وی آشکار است و بر بالا قرار دارد مانند سوراخ بینی گراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازبینی
تصویر بازبینی
مرور
فرهنگ واژه فارسی سره
بررسی، رسیدگی، کنترل، معاینه، تفتیش، ممیزی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
الفحص المجهريّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
Granularity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
granularité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
granularidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
гранулярность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
Granularität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
гранулярність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
ziarnistość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
粒度
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
granularidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
ذراتیت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
দানত্ব
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
ความหยาบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
ukubwa wa chembe
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
granülarite
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
입자도
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
粒度
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
גרגריות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
granularità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
महीनता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
korreligheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ریزبینی
تصویر ریزبینی
kekasaran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی