جدول جو
جدول جو

معنی درادح - جستجوی لغت در جدول جو

درادح
(دَ دِ)
جمع واژۀ دردح. رجوع به دردح شود
لغت نامه دهخدا
درادح
جمع دردح، آزمندان، گنده پیران
تصویری از درادح
تصویر درادح
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ دِ)
جمع واژۀ سرداح. رجوع به سرداح شود
لغت نامه دهخدا
(دَ دِ)
جمع واژۀ دردق. (منتهی الارب). رجوع به دردق شود
لغت نامه دهخدا
درختی است بزرگ با گل زرد و برگ خاردار و میوه ای چون شاخهای دفلی پررطوبت و چون برسد از آن پشه بیرون آید و بدین جهت آن را درخت پشه می گویند. (تذکرۀ ضریر انطاکی ص 156)
لغت نامه دهخدا
(دَ دِ)
جمع واژۀ دردر. رجوع به دردر شود
لغت نامه دهخدا
(کُ دِ)
کوتاه بالا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). قصیر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دَ دِ)
کوتاه بالا. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ دِ)
حصنی و قلعه ای است از توابع و اعمال صنعاء یمن. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(دِ دِ)
حریص به چیزی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، گنده پیر. (منتهی الارب). عجوز. (اقرب الموارد) ، پیر فانی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، درادح. (منتهی الارب) ، اشتری که دندانهایش از پیری رفته و به مغرز و حنک چسبیده باشد. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). و رجوع به دردحه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دردح
تصویر دردح
بی دندان، پیر مرد
فرهنگ لغت هوشیار