جدول جو
جدول جو

معنی درآمدنگاه - جستجوی لغت در جدول جو

درآمدنگاه(دَ مَ دَ)
جای درآمدن: شغف، شغاف، درآمدنگاه بلغم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بیمارستان کوچکی که بیش از دو سه تختخواب ندارد و بیماران سرپایی را معاینه می کند و به آن ها نسخه می دهد
فرهنگ فارسی عمید
(بَ مَ دَ)
جای برآمدن. جای خروج. جای بروز.
لغت نامه دهخدا
(فُ مَ دَ)
محله. ربع. مرحله. (منتهی الارب). جای فرودآمدن و حلول کاروان. رجوع به فرودگاه شود
لغت نامه دهخدا
(بَ مَ)
برآمدجای. رجوع به برآمدجای شود، جمع واژۀ برّکانی، جمع واژۀ برنکان، جمع واژۀ برنکانی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و همه این ها بمعنی گلیم سیاه است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به هر یک از این کلمات شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
محل درمان. جایی که بیمار را معالجه کنند، مطب. (یادداشت مرحوم دهخدا). کلینیک،به معنی مطب در بیمارستان، و آن قسمتی از بیمارستان است که دارای تختخواب است و یک سرپزشک آنرا اداره می کند. (از لغات فرهنگستان). مؤسسه ای برای تشخیص بیماری و درمان بیماران سرپائی. امروزه درمانگاهها بوسیلۀ بیمارستانهای عمومی یا خصوصی و سازمانهای صنعتی یا کارگری یا گروهی از پزشکان اداره میشوند. مبداء پیدایش درمانگاهها داروخانه هایی بوده است که به فقرا داروی رایگان میداده اند. در ایران از زمان های بسیار قدیم درمانگاههای رایگان وجود داشته مانند ’دارالشفای مشهد’. امروزه درمانگاههای بیمارستانها و مؤسسات خیریه غالباً مجانی است. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از برآمدنگاه
تصویر برآمدنگاه
مشرق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درمانگاه
تصویر درمانگاه
محل درمان، جایی که بیمار را معالجه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
((دَ))
محل مداوا در بخش های مختلف بیمارستان که بیماران را سرپایی معاینه کنند و نسخه دهند، مطب در بیمارستان، بیمارستان کوچک که بیش از دو یا سه تخت ندارد
فرهنگ فارسی معین
بیمارستان، دارالشفاء، مریض خانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد