- دخلدان
- خاشکدان
معنی دخلدان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زوزندان
دوزخ
جای گذاشتن دیگ دیگپایه، سه پایه، اجاق آتشدان. یا دیگدان سرد بخیل خسیس
شاشدان ظرفی که در آن بول کنند گمیزدان
جعبه ای که در آن دوکهای نخ ریسی را جا دهند (در چرخ جراب بافی)
زمینی که شاخه های درخت را در آن فرو برند تا سبز شود و از آنجا به جای دیگر نقل کنند تخمدان
زرین پران هزار آوایان
زمینی که در آن تخم یا دانه درختان را بکارند که پس از سبز شدن بجای دیگر انتقال دهند، جای تخم
شاعر و فصیح زبان
جای گذاشتن دیگ، دیگ پایه، اجاق
جای گذاشتن دوک در ماشین نخ ریسی، جعبه ای که در آن دوک های نخ ریسی را بگذارند
ظرفی که در آن نقل می گذارند
((تُ))
فرهنگ فارسی معین
عضوی در پستانداران که نطفه در آن منعقد می شود، قسمت اصلی گل که در آن یک یا چند تخمک وجود دارد
جای گذاشتن دیگ، دیگپایه، سه پایه، اجاق، آتشدان
ادیب، سخن شناس، شاعر
ظرفی که یخ در آن نهند، ظرفی صندوق مانند که در سفر خوراکی ها را در آن نهند، هرچیز از مال و اسباب که ذخیره گذارند تا وقت حاجت به کار آید
زمینی که در آن تخم یا دانۀ درختان را بکارند و پس از سبز شدن به جای دیگر انتقال بدهند، عضو بدن حیوانات پستاندار که نطفه در آن منعقد می گردد، هر یک از دو جسم کوچک بیضی شکل که در دو طرف رحم وجود دارد و تخمک ها (یاختۀ جنسی و تولیدمثل در زن) در آن ها رشد می کند، یکی از قسمت های اصلی گل که در آن یک یا چند تخمک به وجود می آید. در میان هر تخمک رسیده یک سلول ماده وجود دارد. بعضی از تخمدان ها یک خانه ای و بعضی دیگر چندخانه ای هستند و در هر خانه چند تخمک وجود دارد
زمینی که در آن دانه ها یا قلمه های درختان را بکارند تا پس از سبز شدن به جای دیگر انتقال بدهند، تخمدان، دانه دان
دوزخ، جهنم، آتش
آویاتور
جمع خدن، دوستان، دلبران
جمع بلد، شهرها جایباش ها جمع بلد شهرها
معشوق محبوب، دلیر شجاع با جرات دلاور
دیرگاه، ملخ بسیار
خوی، عادت، روش
هر یک از ساختمانهای سخت استخوانی که در دو فک بالا و پائین مهره داران، یا در سایر استخوانهای جدار دهان یا حلق جایگزین اند و برای جویدن غذا بکار می رود و نیز بعنوان سلاخ تعرضی و دفاعی بکار می رود
قسمی جامه کژ آگند که بهنگام جنگ میپوشیدند کژ آگند قز آکند
جمع خلق، ژنده ها جامه های کهنه جمع خلق کهنه ها ژنده ها جامه های کهنه
دوست ویژه، دوست یکدل
گیاهی است مانند اشنان که از آن اشخار سازند