معنی دخر - جستجوی لغت در جدول جو

دخر

لغت نامه دهخدا

دخر

تصویری از دخر — تصویر دخر

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ خِ)

با دال مهمله (ابن بیطار). اذخر. تبن مکی

لغت نامه دهخدا

(دِ)

معرب تیریز. تیریج. چاپوق. تیریز جامه. ج، دخاریص: و قال ان اهل هذه الجزائر لایکون اضح منهم حتی انهم یعملون القمیص مفروغا منه نسجا بالکمین و الدخریص. (اخبار الصین والهند). رجوع به دخاریص شود

لغت نامه دهخدا

(دِ رِ صَ)

واحد دخاریص است. دخرص. دخریص. رجوع به دخریص شود. (المعرب جوالیقی ص 143 و 144)

لغت نامه دهخدا

(تَ یُ)

ظاهر کردن کار را. (منتهی الارب)

لغت نامه دهخدا

(دَ خَ)

دهیست از بخش کوهپایه شهرستان اصفهان. در ده هزارگزی شمال خاور کوهپایه و چهارهزارگزی شمال جادۀ یزد واقع است. کوهستانی است و 448 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)

لغت نامه دهخدا

سست گردیدن عضو و بخواب رفتن آن، بی حسی پرده، چادر پرده، چادر بی حس بی حس

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از آخر — تصویر آخر

عاقبت سرانجام، بازپسین، درآخر، پایان، فرجام، خاتمه، نهایت

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دور — تصویر دور

فاصله زیاد، چیزی که نزدیک بما نیست، ضد نزدیک

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دهر — تصویر دهر

روزگار دراز، زمانی که نهایت نداشته باشد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دجر — تصویر دجر

حیران شدن

فرهنگ لغت هوشیار

درخت، چوب راست و بلند که برای محکومین تهیه دیده اند، بمعنی دور، خانه، سرا هم می گویند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دبر — تصویر دبر

پس، نشستنگاه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دحر — تصویر دحر

راندن دور کردن

فرهنگ لغت هوشیار

چیزی که نگاهداشته شده برای وقت احتیاج پس انداز پس افکنده ذخیره جمع اذخار. پنهان کردن پنهاناندن، اندوختن پس انداز، اندوخته

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دثر — تصویر دثر

چرک جامه، لشکر بسیار بسیار، داراک بسیار، داراک گردانی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دخو — تصویر دخو

دهخدا کد خدا، ساده لوح کودن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دیر — تصویر دیر

مدتی بسیار پس از وقت موعود، مدت متمادی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دقر — تصویر دقر

مرغزار پر گیاه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دگر — تصویر دگر

مخفف دیگر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دفر — تصویر دفر

گندیدگی، بد بویی، سختی، پتیار (بلا)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دمر — تصویر دمر

بی سود مرد روی سینه و شکم دراز کشیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دسر — تصویر دسر

میوه یا شیرینی یا چیز دیگر که بعد از غذا بیاورند

فرهنگ لغت هوشیار

جمع در، مرواریدها، مهایک ها بلورها جمع در درها مرواریدها. یا درر دراری مرواریدهای درخشان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دخی — تصویر دخی

تاریکی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ددر — تصویر ددر

کوچه و بازار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بخر — تصویر بخر

اسکنج گند دهان سکنج

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دخریص — تصویر دخریص

تریز جامه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دخرس — تصویر دخرس

دانا کاردان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دخن — تصویر دخن

ارزن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از آخر — تصویر آخر

انجام، پایان، واپسین، پسین

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از دور — تصویر دور

گرد

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از دار — تصویر دار

آغاج

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از دور — تصویر دور

بعید

فرهنگ واژه فارسی سره