جدول جو
جدول جو

معنی دختره - جستجوی لغت در جدول جو

دختره
(دُ تَ رَ / رِ)
بکارت و دخترگی و دوشیزگی باشد. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی). دوشیزگی و بکارت و دخترک هم گویند. (لغت محلی شوشتر). دخترگی. غنچۀ ناسفته. دوشیزه. بکارت. (یادداشت مؤلف). رجوع به دوشیزگی شود، مهری که بر کیسه نهند. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دخترو
تصویر دخترو
دخترک، دختر کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دخترک
تصویر دخترک
دختر کوچک، دخترچه، دختره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستره
تصویر دستره
اره دستی، ارۀ کوچک، داس کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دختری
تصویر دختری
مربوط به دختر، دختر بودن، پردۀ بکارت، در علم زیست شناسی بافت نازکی در دهانۀ مهبل که بر اثر رابطۀ جنسی، فشار یا ضربۀ شدید پاره می شود
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
پر کردن مشک را، پنهان کردن و پوشیدن چیزی را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِءْ)
خرامیدن بناز. (از منتهی الارب). بناز خرامیدن. (ناظم الاطباء). نیک خرامیدن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
زراندود کردن: دخدر القرط، زراندود کرد گوشواره را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دستره
تصویر دستره
اره کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دختری
تصویر دختری
دوشیزگی بکارت دختره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بختره
تصویر بختره
خرامیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستره
تصویر دستره
((دَ تَ رِ))
داس کوچک دندانه دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دختری
تصویر دختری
((دُ تَ))
دوشیزگی، بکارت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دختری
تصویر دختری
فتاةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دختری
تصویر دختری
Daughterly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دختری
تصویر دختری
filial
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دختری
تصویر دختری
娘らしい
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دختری
تصویر دختری
بیٹیوں جیسا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دختری
تصویر دختری
কন্যা ধরনের
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دختری
تصویر دختری
แบบลูกสาว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دختری
تصویر دختری
kama binti
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دختری
تصویر دختری
kız evladı gibi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دختری
تصویر دختری
딸 같은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دختری
تصویر دختری
seperti putri
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دختری
تصویر دختری
בתי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دختری
تصویر دختری
पुत्री
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دختری
تصویر دختری
dochterlijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دختری
تصویر دختری
filial
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دختری
تصویر دختری
filial
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دختری
تصویر دختری
女儿般的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دختری
تصویر دختری
córkowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دختری
تصویر دختری
дочірній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دختری
تصویر دختری
Tochter-
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دختری
تصویر دختری
дочерний
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دختری
تصویر دختری
filiale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی