جدول جو
جدول جو

معنی دحو - جستجوی لغت در جدول جو

دحو
گستردن، گسترانیدن
تصویری از دحو
تصویر دحو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دحوق
تصویر دحوق
درخشانچشم چشم گردان کسی که چشم خود بسیار بگرداند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دحوض
تصویر دحوض
جای لغزان گواه ناپذیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دحور
تصویر دحور
راندن دور کردن رانده دور کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داو
تصویر داو
(پسرانه)
قاضی، خداوند، هر یک از اشخاصی که طرفین دعوا برای حل اختلافات به طریقه غیررسمی انتخاب می کنند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صحو
تصویر صحو
(دخترانه)
حالت هوشیاری سالک پس از بی خودی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دیو
تصویر دیو
جن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از داو
تصویر داو
ادعا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درو
تصویر درو
عمل قطع کردن ساقه های گندم یا چیدن ساقه های جو و دیگر جبوبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمو
تصویر دمو
کسیکه که موهای سر و صورتش سیاه و سفید باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلو
تصویر دلو
سطل، ظرف آبکشی
فرهنگ لغت هوشیار
موجود خیالی و افسانه ای که هیکل او شبیه به انسان اما بسیار تنومند و زشت ومهیب است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهو
تصویر دهو
یک صد متر مربع (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوح
تصویر دوح
خیمه مویین: ویان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنو
تصویر دنو
نزدیک شدن نزدیک بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحو
تصویر رحو
آسیا ساختن، گرداندن آسیا، گردشدن مار چنبر زدن مار
فرهنگ لغت هوشیار
جمع حد، کوستک ها خچور، آیین ها، اندازه ها زجر کردن و راندن شتران بسرود و آواز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دحر
تصویر دحر
راندن دور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دجو
تصویر دجو
تاریک شدن شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دپو
تصویر دپو
فرانسوی نهشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دخو
تصویر دخو
دهخدا کد خدا، ساده لوح کودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دحم
تصویر دحم
بیخ، همتا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دحل
تصویر دحل
بیشه شیر، آب انبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دحض
تصویر دحض
جای لغزان، کاویدن به پای، بازرسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دحص
تصویر دحص
کاویدن، خاک انگیختن خاک بلند کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دحش
تصویر دحش
داخل کردن، در کاری در آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دحس
تصویر دحس
دردی که ناخن ازو بیفتد، تباه کردن میان قومی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحو
تصویر شحو
فراخی گام، درون، بازکردن دهان را، بازشدن دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صحو
تصویر صحو
هوشیاری، از مستی بهوش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنو
تصویر دنو
نزدیک شدن، نزدیک بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صحو
تصویر صحو
هوشیاری، در تصوف حالت هشیاری سالک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دخو
تصویر دخو
دهخدا، کدخدا، مرد کودن و ساده لوح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حدو
تصویر حدو
آواز خواندن ساربان برای شتران که تند بروند، راندن شتر با خواندن سرود و آواز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داو
تصویر داو
نوبت بازی (به ویژه در قمار)، ادعا و دعوی کاری
داو دادن: در بازی یا در قمار حق تقدم برای حریف قائل شدن، نوبت دادن
داو یافتن: نوبت یافتن، فرصت یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محو
تصویر محو
از بین بردن، زایل کردن، کنایه از بسیار شیفته و توجه کننده به چیزی، کنایه از ویژگی آنچه کاملاً آشکار و مشخص نیست، مبهم، در تصوف مقابل اثبات، از بین بردن صفات و عادات بشری برای رسیدن به ذات خداوند، محق
محو شدن (گشتن): کنایه از سترده شدن، از بین رفتن، نابود گشتن، در تصوف رسیدن به مقام محو
محو کردن (گردانیدن): ستردن، نابود ساختن
فرهنگ فارسی عمید