جدول جو
جدول جو

معنی دحدره - جستجوی لغت در جدول جو

دحدره
(تَعْ)
غلطانیدن. (آنندراج). غلطانیدن چیزی را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ دَ رَ)
حکایت صوت آب در وادیها و دره ها. (از ذیل اقرب الموارد از تاج)
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ)
خائیدن غورۀ خرمابن را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، خواندن بزغاله بسوی آب. (از ذیل اقرب الموارد از تاج)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
زراندود کردن: دخدر القرط، زراندود کرد گوشواره را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ غام م)
پر کردن مشک را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ حَ)
کوتاه بالا. دحداح
لغت نامه دهخدا
(دُ دَ رَ)
نام محلی کنار راه تهران و شاهی میان گردنۀ عباس آباد و دوگل در 162100 گزی تهران. (از جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا
(دِ دَ رَ)
نام شهری است به مصر به ساحل غربی نیل. (دمشقی) (ابن جبیر). شهرکیست در مغرب نیل از نواحی صعید در طرف پایین قوص با بوستانهای بسیار. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(حُ رَ)
کثرت و اجتماع، گلۀ شتران تا سی عدد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حَ دُرْ رَ)
حدرو. نام رودی که از میان غرناطه جاری است
لغت نامه دهخدا
(تَعْ)
فرود آمدن. در سراشیبی رفتن. (دزی ج 1 ص 425)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حدره
تصویر حدره
چشم بر جسته، گلمژه
فرهنگ لغت هوشیار