مروارید بزرگ و گران بها که به تنهایی درون صدف را پر کرده باشد، مروارید یکتا، درّ یتیم، برای مثال سعدی به لب دریا در دانه کجا یابی / در کام نهنگان رو گر می طلبی کامی (سعدی۲ - ۵۸۸)، کنایه از عزیز، سوگلی
مروارید بزرگ و گران بها که به تنهایی درون صدف را پر کرده باشد، مروارید یکتا، درّ یتیم، برای مِثال سعدی به لب دریا در دانه کجا یابی / در کام نهنگان رو گر می طلبی کامی (سعدی۲ - ۵۸۸)، کنایه از عزیز، سوگلی
الشیخ اسکندر، از بزرگان مشایخ دحداحیه است به لبنان سالی چند منشی و ترجمان محکمۀ تجارت بیروت بود و هم در بیروت درگذشت و کتبی دارد. (معجم المطبوعات) (الشیخ سلیم خطار) او راست: حیاهالدین و التمدن (1896 م) و نابلیون الاول و المقابله بینه و بین اعظم مشاهیر الرجال (1898 م). (معجم المطبوعات)
الشیخ اسکندر، از بزرگان مشایخ دحداحیه است به لبنان سالی چند منشی و ترجمان محکمۀ تجارت بیروت بود و هم در بیروت درگذشت و کتبی دارد. (معجم المطبوعات) (الشیخ سلیم خطار) او راست: حیاهالدین و التمدن (1896 م) و نابلیون الاول و المقابله بینه و بین اعظم مشاهیر الرجال (1898 م). (معجم المطبوعات)
کوتاه بالا. (منتهی الارب). کوتاه بالا نیست چنان که منتهی الارب می نویسد بلکه به معنی ربعه است، یعنی میانه بالا. بگفتۀ واقدی: کان ابی بن کعب رجلا دحداحا لیس بالطویل ولا بالقصیر و رجوع به ربعه شود. (یادداشت مؤلف). کوته. خرد. مردم کوتاه پهن بسیارگوشت. ج، دحادح. (مهذب الاسماء). دحادح. دحیدحه. دحداحه. دحدح. دودح. دحدحه. (آنندراج)
کوتاه بالا. (منتهی الارب). کوتاه بالا نیست چنان که منتهی الارب می نویسد بلکه به معنی رَبَعَه است، یعنی میانه بالا. بگفتۀ واقدی: کان ابی بن کعب رجلا دحداحا لیس بالطویل ولا بالقصیر و رجوع به ربعه شود. (یادداشت مؤلف). کوته. خرد. مردم کوتاه پهن بسیارگوشت. ج، دَحادِح. (مهذب الاسماء). دُحادَح. دحیدحه. دحداحه. دحدح. دودح. دحدحه. (آنندراج)