جدول جو
جدول جو

معنی دحداح - جستجوی لغت در جدول جو

دحداح
(دَ)
کوتاه بالا. (منتهی الارب). کوتاه بالا نیست چنان که منتهی الارب می نویسد بلکه به معنی ربعه است، یعنی میانه بالا. بگفتۀ واقدی: کان ابی بن کعب رجلا دحداحا لیس بالطویل ولا بالقصیر و رجوع به ربعه شود. (یادداشت مؤلف). کوته. خرد. مردم کوتاه پهن بسیارگوشت. ج، دحادح. (مهذب الاسماء). دحادح. دحیدحه. دحداحه. دحدح. دودح. دحدحه. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دحداح
(دَ)
الشیخ اسکندر، از بزرگان مشایخ دحداحیه است به لبنان سالی چند منشی و ترجمان محکمۀ تجارت بیروت بود و هم در بیروت درگذشت و کتبی دارد. (معجم المطبوعات)
(الشیخ سلیم خطار) او راست: حیاهالدین و التمدن (1896 م) و نابلیون الاول و المقابله بینه و بین اعظم مشاهیر الرجال (1898 م). (معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
دحداح
سوسن سفید
تصویری از دحداح
تصویر دحداح
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ حَ)
کوتاه بالا. (منتهی الارب). دحداح
لغت نامه دهخدا
(دَ دِ)
کوتاه بالا. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ دِ)
حصنی و قلعه ای است از توابع و اعمال صنعاء یمن. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ)
یقال للمقر ’دح دح’ و دح دح (دحن دحن) ای اقررت فاسکت. (منتهی الارب). هرگاه خواهند که کسی را از حرف زدن و تکلم بازدارند این کلمات را استعمال نمایند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ابن دحداح یا ابن دحداحه از مشرکان قریش در مکه بود. زن وی أمیمه بنت بشر انصاری از مکه گریخت و به مدینه آمده مسلمان گردید، پیغمبر نخست خواست او را بشوهرش بازگرداند و چون راضی نشد. آیۀ ’فامتحنوهن’ نازل گشت. پس او را به ازدواج سهل بن حنیف درآورد و از وی عبدالله بن سهل بزاد. (امتاع الاسماء ج 1 صص 306-307)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُدْ دَ)
ثابت بن الدحداح. صحابی است و او را ابوالدحداحه نیز گفته اند. ابن عبدالبر گوید من برای او نسب و اسمی نیافتم جز اینکه وی از خلفای انصار است لکن بعضی او را ثابت بن دحداح گویند. در منابع حدیثی و تاریخی، صحابی عنوانی است که به کسی داده می شود که در زمان حیات پیامبر اسلام (ص) با او دیدار داشته، به دین اسلام گرویده و مسلمان از دنیا رفته باشد. این افراد از مهم ترین پایه های انتقال آموزه های نبوی به نسل های بعد هستند. تحلیل شخصیت و عملکرد صحابه یکی از موضوعات اصلی در علم رجال، تاریخ اسلام و فقه است.
لغت نامه دهخدا
ابن الدحداح. صحابی است و او را ثابت بن الدحداحه نیز گفته اند. مکنی به ابی الدحداح و ابی الدحداحه. ابن حجر در اصابه از طبرانی روایت کند که پیغمبر (صلعم) در جنازه او حاضر بود و از واقدی نقل می کند که ثابت بن الدحداحه روز جنگ احد گفت ای مسلمانان اگر محمد کشته شده است خداوند حی لایموت است پس برای دین خود بجنگید و خود با کسانی که با او بودند بر کفار حمله کردخالد با نیزه به او ضربتی زد و او بشهادت رسید واقدی گوید: که بعضی گویند که ثابت مجروح شد و بهبود یافت و مرگش پس از آن بود
لغت نامه دهخدا
(رَ دُدْ دَ)
رشید بن غالب بن سلام. از فضلای سرشناس مسیحیان لبنان است. تولد رشید در عرامون از دیه های کسروان لبنان بسال 1228 هجری قمری 1813م. و مرگ وی در دهی در کنار دریای مانش در شمال فرانسه به سال 1100 هجری قمری 1889م. بود. او راست کتاب: ’طرب المسامع’در ادبیات، و ’قمطره طوامیر’ مجموعۀ مقالات، ’السیار المشرق فی بوار المشرق’ که تاریخ بزرگی است. (از اعلام زرکلی چ جدید ج 3). و رجوع به رشید بن غالب شود
لغت نامه دهخدا