جدول جو
جدول جو

معنی دتهوش - جستجوی لغت در جدول جو

دتهوش
(دَ)
هیأت اوستایی کلمه ’دی’ است. هیأت دیگر آن دذوه است ’دادار’ یا آفریننده و آفریدگار و همیشه صفت اهورامزدا آورده شده است. این کلمه از مصدر ’دا’ به معنی دادن و آفریدن و ساختن و بخشودن است ودر پهلوی ’داتن’ و در فارسی ’دادن’ شده است و از همین بنیاد است ’داتر’ که در فارسی ’دادار’ (= آفریدگار) گوئیم. (از فرهنگ ایران باستان پورداود ج 1 ص 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ هََ وْ وِ)
آمیخته شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، درهم آمیخته. (ناظم الاطباء) ، انبوهی کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). انبوهی کرده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ قُ)
آمیخته شدن، انبوهی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
از ادباء فرانسه است و به سیاست نیز پرداخته و نمایشنامه ها نوشته و بعضویت انجمن دانش (فرهنگستان) فرانسه در آمده است. مولد وی تور (1680 میلادی) و وفاتش در پاریس (1754 میلادی) بوده است. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تهوش
تصویر تهوش
انبوهی، آمیختگی
فرهنگ لغت هوشیار