- دبیری
- نویسندگی منشی گری محرری، شغل دبیر معلمی مدارس متوسطه
معنی دبیری - جستجوی لغت در جدول جو
- دبیری
- شغل و عمل دبیر، نویسندگی، منشی گری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رسم الخط، فونت، خط
شجاعت
دلاوری شجاعت، جرات جسارت
پرند مسری، از مردم دبیق شهری است در مسر
لات ولگرد حسن دبوری
دلاوری، شجاعت، جرأت، جسارت
نوعی پارچۀ ابریشمی بسیار لطیف که در قرون وسطی در دبیق مصر بافته می شده و بسیار گران بها بوده و بیشتر از آن عمامه تهیه می کردند
دلاوری، جرات، شجاعت
فرش گستردنی
(در لحن محدثان) نماز دیر
نویسنده، کاتب، منشی، ادیب، معلم، باسواد، قلمزن
کسی که در دبیرستان شاگردان را درس بدهد، نویسنده، منشی
دبیر فلک: کنایه از سیارۀ عطارد
دبیر آسمان: کنایه از سیارۀ عطارد، دبیر فلک
دبیر فلک: کنایه از سیارۀ عطارد
دبیر آسمان: کنایه از سیارۀ عطارد، دبیر فلک
نابخردی
عمل و شغل سر دبیر
یکی از خط های هفت گانۀ ایرانیان پیش از اسلام که خط اداری و حکومتی بوده و احکام و نامه های اداری با آن خط نوشته می شده، نامۀ دبیریه
Imprudence, Tactlessly, Tactlessness
неосмотрительность , тактично , бестактность
Unvorsichtigkeit, taktlos, Taktlosigkeit
необережність , безтактно , нетактовність
nieostrożność, bez taktu, nietaktowność
轻率 , 不得体地 , 不圆滑
imprudência, sem tato, falta de tato
imprudenza, senza tatto, mancanza di tatto
imprudencia, sin tacto, falta de tacto
imprudence, sans tact, maladresse
onbezonnenheid, tactloos, tactloosheid
ความประมาท , อย่างไม่ระมัดระวัง , การขาดไหวพริบ
kecerobohan, dengan sembrono, kurang kepekaan
عدم التّروّي , بدون تكتيكٍ , عدم اللّباقة
अविवेक , बेवकूफी से , कुशलता की कमी