جدول جو
جدول جو

معنی دبکلو - جستجوی لغت در جدول جو

دبکلو
(دِ بَ)
دهی از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر خیاو در 8 هزار گزی جنوب باختری خیاو و 6هزارگزی شوسه خیاو به اهر. جلگه معتدل دارای 233 سکنه. آب آن از مشکین چای و بیگلوسوئی (یارلقان). محصول آنجا غلات و حبوبات شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالروست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ عَوْ وُ)
گرد آوردن شتران پراکنده را از اطراف. (آنندراج) (ازمنتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ کَ)
درشت پوست زشت رو. (منتهی الارب).
- ام دبکل، کفتارست. (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دِ بَ یِ بِ گَ)
دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه در 21هزارگزی جنوب باختری قره آغاج و 51هزارگزی شمال خاوری راه ارابه رو شاهین دژ به تکاب. کوهستانی معتدل دارای 34 سکنه. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و بزرک شغل اهالی زراعت و صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالروست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دِ بَ)
دهی از دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر. در 14/5 هزارگزی جنوب ورزقان و 13 هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر. کوهستانی و معتدل با سکنه 37. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی گلیم بافی و راه آن مالروست. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دِ بَ)
دهی از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز. کوهستانی، معتدل. دارای 235 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و حبوبات و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالروست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دِ بَ)
دهی از دهستان آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب در 22هزارگزی شمال خاوری سراب و 9هزارگزی شوسۀ سراب اردبیل کوهستانی معتدل دارای 82 سکنه. آب آن از نهر و چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالروست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا