باقی و باقی مانده از هر چیزی. (ناظم الاطباء). بقیه. مابقی. تتمه. قسمت واپسین: و مرا با این خواجه صحبت در بقیت سنۀ احدی وعشرین و اربع مائه افتاد. (تاریخ بیهقی). خرچنگ... بنزدیک بقیت ماهیان آمد. (کلیله و دمنه). هنوز از گل بوستان بقیتی مانده بود. (گلستان). گفتم بقیت عمرش نمانده بود. (گلستان). بقیت عمر فرش هوس درنوردم. (گلستان).
باقی و باقی مانده از هر چیزی. (ناظم الاطباء). بقیه. مابقی. تتمه. قسمت واپسین: و مرا با این خواجه صحبت در بقیت سنۀ احدی وعشرین و اربع مائه افتاد. (تاریخ بیهقی). خرچنگ... بنزدیک بقیت ماهیان آمد. (کلیله و دمنه). هنوز از گل بوستان بقیتی مانده بود. (گلستان). گفتم بقیت عمرش نمانده بود. (گلستان). بقیت عمر فرش هوس درنوردم. (گلستان).
قسمی قماش نخی. نوعی منسوج پنبه ای و آن بیشتر آستر لباس و رویۀ لحاف و تشک را بکارست. - دبیت حاج علی اکبری، نوعی دبیت که بنام سفارش دهنده آن یعنی حاج علی اکبر به کارخانه های دبیت بافی لندن شهرت گرفته است
قسمی قماش نخی. نوعی منسوج پنبه ای و آن بیشتر آستر لباس و رویۀ لحاف و تشک را بکارست. - دبیت حاج علی اکبری، نوعی دبیت که بنام سفارش دهنده آن یعنی حاج علی اکبر به کارخانه های دبیت بافی لندن شهرت گرفته است