جدول جو
جدول جو

معنی دبقیت - جستجوی لغت در جدول جو

دبقیت
(تَ عَوْ وُ)
چسبندگی. چسبناکی. دوسندگی. قابلیت التصاق: و علیه (علی بشنه) دبقیه کثیره کانه غمس فی العسل. (ابن البیطار)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دبیت
تصویر دبیت
نوعی پارچۀ نخی ساده که بیشتر آستر لباس می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(دَ قی یَ)
دهی است به نهر عیسی. نزدیک بغداد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(بَ قی یَ)
باقی و باقی مانده از هر چیزی. (ناظم الاطباء). بقیه. مابقی. تتمه. قسمت واپسین: و مرا با این خواجه صحبت در بقیت سنۀ احدی وعشرین و اربع مائه افتاد. (تاریخ بیهقی). خرچنگ... بنزدیک بقیت ماهیان آمد. (کلیله و دمنه). هنوز از گل بوستان بقیتی مانده بود. (گلستان). گفتم بقیت عمرش نمانده بود. (گلستان). بقیت عمر فرش هوس درنوردم. (گلستان).
لغت نامه دهخدا
(دَ)
قسمی قماش نخی. نوعی منسوج پنبه ای و آن بیشتر آستر لباس و رویۀ لحاف و تشک را بکارست.
- دبیت حاج علی اکبری، نوعی دبیت که بنام سفارش دهنده آن یعنی حاج علی اکبر به کارخانه های دبیت بافی لندن شهرت گرفته است
لغت نامه دهخدا
(دِ قی ی)
منسوب به دبق. چسبان. دوسنده. رجوع به دبقا شود
لغت نامه دهخدا
(دَ بَ قی ی)
دبیقی. رجوع به دبیقی شود. (دزی ج 1 ص 424)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بقیت
تصویر بقیت
باقی، باقیمانده از هر چیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دبیت
تصویر دبیت
نوعی از پارچه نخی ساده که بیشتر آستر لباس کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دبیت
تصویر دبیت
((دَ))
نوعی پارچه نخی که بیشتر برای آستر لباس از آن استفاده کنند
فرهنگ فارسی معین