جدول جو
جدول جو

معنی دبثا - جستجوی لغت در جدول جو

دبثا
(دِ)
نام قریه ای است در نزدیکی واسط. (معجم البلدان). دبیثا. (معجم البلدان). ابوبکر محمد بن یحیی بن محمد بن روزبهان معروف به ابن الدبثانی از آنجاست. او از ابوبکر قطیعی روایت دارد و حافظ ابوبکر خطیب ازو به سال 34 بزاده و در 432 درگذشته است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ بَ / دُ بَ)
دبثا. نام قریه ای به واسط و از آنجاست ابن دبیثی محمد بن سعید. از دههای نهروان است نزدیک با کسایا و نسبت بدان دبیثای ودبیثی است. (معجم البلدان). و رجوع به دبیثی شود
لغت نامه دهخدا
(دُ بوآ)
تیگران، برادر دیکران (تیگران) اول که در بیست وچهارمین سال سلطنت فیروزشاه پارسی بتخت ارمنستان نشست، (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2588 و 2589)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
از ده های مصرو بنزدیکی تنیس واقع است. جامه های دبیقی بدان منسوبست و این نسبت به غیرقیاس است. یاقوت گوید از مردم مصر پرسیدم گفتند دبیق شهریست نزدیک تنیس میان آن شهرو شهر فرما اما ویران شده است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
نام قصبه ای کنار نهر سادلج از نواحی سند در جنوب غربی تبت به کشور هندوستان (و شاید جزء پاکستان امروز باشد) و برهمنان را بدانجا زیارتگاهی بزرگ و معبدی مشهور است. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(دُبْ با)
از نواحی بصره است و بدانجا شهرها و قریه هاست و نهر بزرگی که از دجله جدا کرده اند بدستور هارون الرشید کنده شده است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
بنا بروایت اصمعی بازاری است از بازارهای عرب به عمان. (معجم البلدان). قصبتی بوده است به عمان و مردم آن در زمان حضرت رسول اکرم بدلالت و ریاست حذیفه بن محصن الازدی هیأتی به مدینه فرستادند و اسلام پذیرفتند. ظاهراًپس از ویران شدن قصبه بازاری که اصمعی از آن نام میبرد بدانجا برپا گشته است. (از قاموس الاعلام ترکی). ونیز رجوع به وفیات الاعیان ابن خلکان ج 2 ص 276 شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
کرملخ. ملخ که جنبد پیش از بال برآمدن. جراد. ملخ خرد. ملخ بی پر. پورملخ. ملخ پیش از آن که بپرواز آید. دبی ̍. (منتهی الارب). ملخ پیاده
لغت نامه دهخدا
(دِ)
منسوب به دبثا که قریه ای است از سواد بغداد یا واسط. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خبثا
تصویر خبثا
جمع خبیث، هر نوتاران جمع خبیث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داثا
تصویر داثا
کنیزک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دبا
تصویر دبا
زه پر موی کدو از گیاهان کدو
فرهنگ لغت هوشیار
لاغر
دیکشنری اردو به فارسی