خانه زیر کشتی یا پس کشتی یاانبار کشتی. خانه پس کشتی. (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر). دبوس. (ناظم الاطباء). خانه کشتی. (برهان). نام منزلی از جهاز کشتی در زیر عرشه که زن ناخدا وحرم اهل جهاز در آن نشینند. (آنندراج) : نگاری از سراپا باب بوسه نگاری کش دهان باشد دبوسه. اشرف. یارب برهان ز شر این عمانم وز کشتی و ناخدا و ملاحانم نوعی ز دبوسه خاطرم رنجیده گر حور دهد دو بوسه من نستانم. محمد صالح بیگ ولد میرزامؤمن تبریزی
خانه زیر کشتی یا پس کشتی یاانبار کشتی. خانه پس کشتی. (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر). دبوس. (ناظم الاطباء). خانه کشتی. (برهان). نام منزلی از جهاز کشتی در زیر عرشه که زن ناخدا وحرم اهل جهاز در آن نشینند. (آنندراج) : نگاری از سراپا باب بوسه نگاری کش دهان باشد دبوسه. اشرف. یارب برهان ز شر این عمانم وز کشتی و ناخدا و ملاحانم نوعی ز دبوسه خاطرم رنجیده گر حور دهد دو بوسه من نستانم. محمد صالح بیگ ولد میرزامؤمن تبریزی
شهر کوچکی است و اولین اقامتگاه بریدان بود که از شام بمصر میرفتند. آن را درختان بلند خرما بوده. و در زمان ملک عادل بن ایوب شد. وی آن مکان را محل تفریح خود قرار داد. نزدیک آن مصید و شکارگاه زیادی است زیرا در پانزده فرسنگی قاهره واقع است. (از معجم البلدان)
شهر کوچکی است و اولین اقامتگاه بریدان بود که از شام بمصر میرفتند. آن را درختان بلند خرما بوده. و در زمان ملک عادل بن ایوب شد. وی آن مکان را محل تفریح خود قرار داد. نزدیک آن مصید و شکارگاه زیادی است زیرا در پانزده فرسنگی قاهره واقع است. (از معجم البلدان)
میخائیل از مردم دمشق و نزیل بیروت و از دانشمندان زمان خود بود. او راست ’التقویم العالم لخمسه آلاف عام’ که در مطبعۀ الهلال به سال 1892 میلادی چاپ شده است. (معجم المطبوعات ج 1)
میخائیل از مردم دمشق و نزیل بیروت و از دانشمندان زمان خود بود. او راست ’التقویم العالم لخمسه آلاف عام’ که در مطبعۀ الهلال به سال 1892 میلادی چاپ شده است. (معجم المطبوعات ج 1)
از آلات جنگ است و آن ازپوست و چوب باشد و مردان را در آن درآورند و در بن قلعه فرستند تا درون آن بوند و در آن قلعه نقب زنند. (منتهی الارب) (آنندراج). صندوق که در حصار نهند برای نقب. (مهذب الاسماء). خرک. و خرک از آلات محاصره بوده است بشکل خانه (اطاق) با صورت خرپشته از چوب ساخته و در چرم گرفته و رخنه کردن باره و دیوار قلعه را بکار بوده است و اسیران زیر خرک رانده میشدند و آنرا بباره می پیوستند. رجوع به خرک در ترجمه سیرۀ جلال الدین چ ناصح ص 73 شود، تانک (در تداول مردم امروز تازی زبان) ، اصطلاحی است در شطرنج. رجوع به شطرنج ذوات الحصون در نفائس الفنون شود
از آلات جنگ است و آن ازپوست و چوب باشد و مردان را در آن درآورند و در بن قلعه فرستند تا درون آن بوند و در آن قلعه نقب زنند. (منتهی الارب) (آنندراج). صندوق که در حصار نهند برای نقب. (مهذب الاسماء). خرک. و خرک از آلات محاصره بوده است بشکل خانه (اطاق) با صورت خرپشته از چوب ساخته و در چرم گرفته و رخنه کردن باره و دیوار قلعه را بکار بوده است و اسیران زیر خرک رانده میشدند و آنرا بباره می پیوستند. رجوع به خرک در ترجمه سیرۀ جلال الدین چ ناصح ص 73 شود، تانک (در تداول مردم امروز تازی زبان) ، اصطلاحی است در شطرنج. رجوع به شطرنج ذوات الحصون در نفائس الفنون شود
دراست. سبق گفتن، درس کتاب کردن. (از منتهی الارب). خواندن کتاب را و به حفظ آن مبادرت کردن. (از اقرب الموارد) ، علم خواندن. (المصادر زوزنی). علم آموختن. (دهار). خواندن علم. (ترجمان القرآن جرجانی) : أن تقولوا انما انزل الکتاب علی طائفتین من قبلنا وان کنا عن دراستهم لغافلین. (قرآن 156/6) ، تا نگویید که کتاب فقط بر دو طایفه پیش از ما فرستاده شد و هرچند از خواندن و مطالعۀ آنان غافل بودیم، کهنه و مندرس کردن جامه را. (از اقرب الموارد). درس. و رجوع به درس شود، آرمیدن با جاریه. (از منتهی الارب)
دراست. سبق گفتن، درس کتاب کردن. (از منتهی الارب). خواندن کتاب را و به حفظ آن مبادرت کردن. (از اقرب الموارد) ، علم خواندن. (المصادر زوزنی). علم آموختن. (دهار). خواندن علم. (ترجمان القرآن جرجانی) : أن تقولوا انما انزل الکتاب علی طائفتین من قبلنا وان کنا عن دراستهم لغافلین. (قرآن 156/6) ، تا نگویید که کتاب فقط بر دو طایفه پیش از ما فرستاده شد و هرچند از خواندن و مطالعۀ آنان غافل بودیم، کهنه و مندرس کردن جامه را. (از اقرب الموارد). درس. و رجوع به درس شود، آرمیدن با جاریه. (از منتهی الارب)