برابری و نبرد نمودن. (آنندراج). معارضه کردن و پیشی گرفتن. (از ناظم الاطباء) ، صلاح کردن با زن خود بر جدائی. (آنندراج). مفارقت کردن و از وی جدا شدن. مصالحه کردن با زن بر جدائی. (از ناظم الاطباء)
برابری و نبرد نمودن. (آنندراج). معارضه کردن و پیشی گرفتن. (از ناظم الاطباء) ، صلاح کردن با زن خود بر جدائی. (آنندراج). مفارقت کردن و از وی جدا شدن. مصالحه کردن با زن بر جدائی. (از ناظم الاطباء)
غنیمت. (منتهی الارب) (معجم الوسیط) (تاج العروس). مالی که از خصم بدست آید، آنچه دشمن جا گذارد و دشمن دیگر بر آن دست یابد، خباسه. رجوع به کلمه ’خباسه’ شود
غنیمت. (منتهی الارب) (معجم الوسیط) (تاج العروس). مالی که از خصم بدست آید، آنچه دشمن جا گذارد و دشمن دیگر بر آن دست یابد، خباسه. رجوع به کلمه ’خباسه’ شود
اسائه. اسائت. بدی کردن با. (منتهی الارب) (صراح). بدی، مقابل احسان و نیکی: اساءه ادب: چه اسائت ز من آمد که بدین تشنه دلی بسوی مشرب احسان شدنم نگذارند. خاقانی.
اِسائه. اِسائت. بدی کردن با. (منتهی الارب) (صراح). بدی، مقابل احسان و نیکی: اساءه اَدَب: چه اسائت ز من آمد که بدین تشنه دلی بسوی مشرب احسان شدنم نگذارند. خاقانی.