جدول جو
جدول جو

معنی داژ - جستجوی لغت در جدول جو

داژ
خاکروبه و زبیل، (ناظم الاطباء)، زبیل دان، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاژ
تصویر تاژ
(دخترانه و پسرانه)
لطیف، نازک، نام پسرفرواک برادر هوشنگ پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از داو
تصویر داو
(پسرانه)
قاضی، خداوند، هر یک از اشخاصی که طرفین دعوا برای حل اختلافات به طریقه غیررسمی انتخاب می کنند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دان
تصویر دان
(پسرانه)
قاضی، داور نام یکی از پسران یعقوب (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گاژ
تصویر گاژ
لوچ، کسی که چشمش پیچیده باشد، کژبین، چپ چشم، چشم گشته، کج چشم، کج بین، گاج، کاج، کاچ، کوچ، کلیک، کلاژ، کلاژه، کلاج، احول، دوبین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماژ
تصویر ماژ
عیش، عشرت، خوشی، برای مثال در این محنت سرای شادی و غم / که گاهی ماژ باشد گاه ماتم (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۷)، آسودگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاژ
تصویر فاژ
فاژیدن، خمیازه، دهن دره، برای مثال می کند چون ز بی دماغی فاژ / در دهانش نهاد باید ژاژ (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داج
تصویر داج
تاریک، شب بسیار تاریک، برای مثال نیست بازی ز شیر بردن تاج / تا چه شب بازی آورد شب داج (نظامی۴ - ۵۸۷)
فرهنگ فارسی عمید
دهی از دهستان گرجی بخش داران شهرستان فریدن واقع در 26 هزارگزی باختر داران و 10هزارگزی شوسه ازنا به اصفهان، کوهستانی، سردسیر و دارای 297 تن سکنه است، آب آن از چشمه و قنات و رودخانه محلی، محصول عمده اش غلات، حبوبات و شغل اهالی آن زراعت است و راه فرعی دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
تصویری از داغ
تصویر داغ
نشان، علامت، نشان چیزی بر چیزی، لکه بسیار گرم، سوزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دان
تصویر دان
مخفف دانه است، دانه هر چیز، تخم میوه، هسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاژ
تصویر تاژ
خیمه، چادر، سایبان و بمعنی لطیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داه
تصویر داه
کنیز، جاریه، پرستار، خادمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دای
تصویر دای
هر چینه ورده و مرتبه از دیوار گلی داو
فرهنگ لغت هوشیار
خو، عادت، رسم، شان خزنده، دیوار خز از پرندگان، سه انگشتی گونه ای کپی خوی، کار، شیوه عادت خوی شان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داث
تصویر داث
گرانی، ریمناکی چرکناکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داج
تصویر داج
تاریکی شب، سیاهی شب باربر، نوکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داح
تصویر داح
نگار، دستبند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داد
تصویر داد
عدل، قسط، عدالت، فریاد و فغان کردن، جار و جتجال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دام
تصویر دام
تله که آلت گرفتار شدن حیوانات است، فریب خوردن و بدان دچار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
درخت، چوب راست و بلند که برای محکومین تهیه دیده اند، بمعنی دور، خانه، سرا هم می گویند
فرهنگ لغت هوشیار
کاردی چون کمان که بدان کشت و درو میکنند، جهت زراعت و کشت بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داش
تصویر داش
کوره آجر پزی و مخفف داداش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داق
تصویر داق
آک گویی آک جویی، سرزنش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دال
تصویر دال
عقاب سیاه، و بمعنی دلالت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
بوته گیاهی است بغایت سفید و شبیه بدرمنه در نهایت بی مزگی و هر چند شتر آن را بخاید نرم نشود و بسبب بیمزگی فرو برد. توضیح: درباره هویت این گیاه اختلاف است. مولف برهان آن را علفی دانسته که در دوغ کنند و هم آنرا نوعی کنگر نوشته و مرادف خار شتر دانسته است. مرحوم دهخدا در لغت نامه آنرا همان کاکوتی میداند، تره دوغ یعنی آنچه از رستنی که در دوغ و ماست کنند، سخن بیهوده یاوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راژ
تصویر راژ
توده غله پاک شده و از کاه در آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاژ
تصویر پاژ
باج باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاژ
تصویر پاژ
مالیات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از داد
تصویر داد
عدل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تاژ
تصویر تاژ
آلاچق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دار
تصویر دار
آغاج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از داو
تصویر داو
ادعا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باژ
تصویر باژ
خراج، جزیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دات
تصویر دات
قانون، آکت
فرهنگ واژه فارسی سره