جدول جو
جدول جو

معنی داویس - جستجوی لغت در جدول جو

داویس
تلفظ فرانسوی دیویس، نام کنسول انگلیس در فارس، وی کتیبه ای را که در دخمۀ جنوبی تخت جمشید واقع بسه زبان است کشف کرده است، رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1458 و 1459 شود
ویلیام مریس، (تلفظ فرانسوی دیویس انگلیسی) جغرافیادان امریکائی، متولد فیلادلفیا به سال 1850 و متوفی به سال 1934 میلادی یکی از استادان جغرافیای طبیعی است
جفرسن، (تلفظ فرانسوی دیویس انگلیسی) نام رئیس جمهور ممالک متحدۀ امریکای شمالی در دوران جنگهای داخلی، متولد به سال 1808 و متوفی 1881 میلادی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از داوید
تصویر داوید
(پسرانه)
داوود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راویس
تصویر راویس
(دخترانه)
صاحب جاه و جلال
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساویس
تصویر ساویس
(دخترانه)
گرانمایه و با ارزش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاویس
تصویر شاویس
(پسرانه)
مرکب از شاه + اویس (نام شخصی پارسا که از تابعین بوده است)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اویس
تصویر اویس
(پسرانه)
گرگ کوچک، شخصی پارسا که از تابعین بوده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از داتیس
تصویر داتیس
(پسرانه)
نام یکی از سرداران داریوش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساویس
تصویر ساویس
پنبۀ زده شده که لای جامه بگذارند، جامه ای که لای آن پنبه دوخته باشند، هر چیز نفیس و گران مایه
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 14 هزارگزی جنوب مهاباد، در مسیر شوسۀ مهاباد به سردشت، کوهستانی، معتدل مالاریائی، دارای 30 تن سکنه، آب آنجا از رود خانه مهاباد، محصول آنجا غلات چغندر، توتون، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی جاجیم بافی، راه آن ارابه رو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
نام بخشی است از سویس. دارای 10400 سکنه
لغت نامه دهخدا
(وی ی)
آن شیرکه بر سر آن پوستکی تنک بسته بود. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(وی ی)
دوات دار. دویت دار
لغت نامه دهخدا
شیمیست مشهور انگلیسی بسال 1778 متولد شده و به سال 1829 میلادی درگذشته است و در شیمی کشفیاتی دارد، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
نام موضعی است در شمال شازری به جنوب شرقی خیوه
لغت نامه دهخدا
(اُ)
شیخ اویس، ابن شیخ حسن دومین ازآل جلایر 757 هجری قمری تا 777 هجری قمری) :
من از جان چاکر سلطان اویسم
اگر چه یادش ازچاکر نباشد.
حافظ.
در هر یک از دو خانوادۀ آل مظفر، ملوک فارس وجلایریان، ملوک بغداد سلطان اویس نامی بوده است که هردو معاصر خواجه و هر دو ممکن است ممدوح خواجه در این غزل باشند و قرینه ای بر تعیین هیچکدام در این غزل موجود نیست. (قزوینی). و رجوع به ترجمه طبقات سلاطین اسلام لین پول شود
از خاندان بادوسپان (973- 975 هجری قمری) که در نور مازندران حکومت داشت. (التدوین)
لغت نامه دهخدا
ظرفی که شیر و دوغ در آن کنند، (برهان) (آنندراج)، و محتمل است مصحف ’گاودوش’ باشد، چه در خراسان آن را ’گاودوش’ گویند، رجوع به حاشیۀ برهان قاطع چ معین شود، در شرفنامۀ منیری گاویش آمده است
لغت نامه دهخدا
یکی ازجامه های زنان (در ردیف شاما کچه و پیراهن)، داون
لغت نامه دهخدا
نام نقاش مشهور فرانسوی متولد 1747 و متوفی به سال 1825 میلادی وی حامی و جانب دار آثار باستانی روم و یونان بوده و برای تجدید آن اصول تلاش و کوشش بسیار کرده و آثار نقاشی زیبائی نیز از خود بیادگار گذارده است، (قاموس الاعلام ترکی)
سنت، ملکۀ فرانسه، وی با کلویس دوم ازدواج کرد و در دوران کودکی فرزندانش کلویس سوم و شیدریک دوم و تیری حکومت داشت و در سال 680 میلادی در صومعۀ شهر شل درگذشت، ذکران وی در 30 ژانویه است
لغت نامه دهخدا
نام قصبه ای کنار نهر داوید در 350هزارگزی پاناما در جمهوری پاناما از امریکای مرکزی، نام نهری که از کنار شهر داوید واقع در پاناما گذرد، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(یَ / وی یَ)
فلات. بیابان. (مهذب الاسماء). دوّ. (منتهی الارب). بیابان. دوی (منسوباً) ، بیابانی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
چیز گرانمایه، پنبۀ محلوج، جامۀ پنبه آگنده را گویند که در روز جنگ پوشند، (برهان) (آنندراج)، پنبه آگنده که هنگام جنگ سلاح سازندش، (شرفنامۀ منیری)،
سبدی باشد که زنان پنبه را که بجهت رشتن مهیا و آماده کرده باشند در آنجانهند، (برهان) (آنندراج)، آنچه در او پنبه نهند، (شرفنامۀ منیری)، رجوع به ساوین و ساوس و ساون شود
لغت نامه دهخدا
نام سرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش بزرگ، وی از جانب این پادشاه در معیت ارتافرن پسر ارتافرن مأمور جنگ با اهالی ارتری و آتن گردید و در جدال ماراتن (490 قبل از میلاد) نیز که منجر به عقب نشینی ایرانیان گشت داخل بود، هرودوت گوید: داتیس در می کن هنگامی که بطرف آسیا میرفت خوابی دید که کس نداند چه بود، ولی صبح تفتیشی در کشتیها کرد و هیکل مطلای آپلن (خدای یونانی) را در یکی از کشتیهای فنیقی یافت و معلوم کرد که یکی از سپاهیان آن را از معبد دلیوم که متعلق به تبی هاست و در کنار دریا و مقابل کالسیس واقع است ربوده، بعد داتیس سوار کشتی خود شد و به دلس رفت و مجسمه را در معبد این جزیره گذارد و تقاضا کرد که آن را به دلیوم تبی برسانند، این تقاضا انجام نشد اما بیست سال بعد اهالی تب بگفتۀ غیب گویی به دلس رفتند و مجسمۀ خود را بردند، این حکایت میرساند که داتیس بنا به عقیدۀ خود و یا بحکم داریوش مقدسات ملل رامحترم میداشته است، و نیز رجوع به ایران باستان ج 1 صص 668- 680 و ج 3 ص 2658 و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
جان، (تلفظ فرانسوی کلمه دیویس انگلیسی) از دریانوردان مشهور انگلیس است حدود سال 1550 متولد شده و بسال 1605 میلادی درگذشته است، در سال 1585 و سالهای متعاقب آن بقصد یافتن راه دریائی از شمال اروپا به هندوستان سفرهای متعدد کرد و سواحل جزائر گروئنلند را دور زد، تنگۀ میان خلیج بافن و اقیانوس اطلس بنام اوست، (قاموس الاعلام ترکی)، تنگۀ داویس، نام تنگه ای میان خلیج بافن درشمال امریکا و اقیانوس اطلس که از جانب جان داویس کشف و بنام او نامیده شده است، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از داوین
تصویر داوین
یکی از جامه های زنان (در ردیف سماخچه و پیرهن نام برند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داویه
تصویر داویه
بیابان، فلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساویس
تصویر ساویس
چیز گرانمایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساویس
تصویر ساویس
((وِ))
پنبه زده شده که لای جامه بگذارند، هر چیز گرانبها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داوین
تصویر داوین
داون، یکی از جامه های زنان (در ردیف سماخچه و پیرهن نام برند)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داوی
تصویر داوی
ادعا
فرهنگ واژه فارسی سره
ارزشمند، گران مایه، نفیس، پنبه زده شده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دویست
فرهنگ گویش مازندرانی