جدول جو
جدول جو

معنی داونتری - جستجوی لغت در جدول جو

داونتری
(وِ)
نام قصبه ای به ایالت نورتاپمتون و در بیست هزارگزی شمال غربی آن به انگلیس. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

واحد اندازه گیری انکسار نور و تحدب و تقعر عدسی که عکس فاصلۀ کانونی بر حسب متر است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داوری
تصویر داوری
قضاوت و انصاف دربارۀ نزاع و کشمکش و مرافعۀ دو یا چند تن، در ورزش شغل و عمل داور، شکایت، محاکمه، جدل، نزاع، تضاد، مخالفت، اختلاف، مغالطه، قضیه، کار، بحث، سخن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
حالت و چگونگی داناتر. داناتر بودن. اعلم بودن:
مفخر شاهان بتواناتری
نامور دهر بداناتری.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(یُ)
واحد تقارب (عکس فاصله کانونی) عدسی ها و آن تقارب عدسی متقاربی است که فاصله کانونیش یک متر باشد. عینک سازان تقارب عدسیهای عینک را بر حسب دیوپتری درجه یا نمرۀ آن خوانند. (از دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
عمر بن عبدالله بن احمد بن محمد بن عبدالله خطیب ارغیانی، مکنی به ابوالعباس راونیری برادر امام ابونصر ارغیانی که بزرگتر از وی بود. عمر فقیه و دانشمند و پاکدامن و خوش سیرت و نیکوکار بود. او به نیشابور رفت و از امام ابوالمعالی جوینی فقه آموخت و دیری در آنجا اقامت گزید وسپس بوطن برگشت و از استاد ابوالقاسم قشیری و ابوالحسن علی بن احمد واحدی و ابوحامد احمد بن حسن ازهری و ابونصر احمد بن محمد بن محمد بن مسیب ارغیانی و ابوالقاسم مطهر بن محمد بحیری و ابوبکر محمد بن قاسم صفار حدیث شنید. ابوسعد و ابوالقاسم دمشقی از وی روایت دارند. وی بسال 534 هجری قمری در نیشابور درگذشت. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(وَ سَ)
منسوب است به راونسر که قریه ای است از قراء ارغیان در نیشابور. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از داناتری
تصویر داناتری
اعلم و داناتر بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیوپتری
تصویر دیوپتری
واحد اندازه گیری انکسار نور و تحدب و تقعر عدسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داوری
تصویر داوری
اجرای حکمی که خداوند عالم در روز جزا بر مردمان خواهد فرمود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داوری
تصویر داوری
قضاوت کردن، شکایت کردن، ستیزه، جنگ، واقعه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داوری
تصویر داوری
حکمیت، قضاوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از داوری
تصویر داوری
التّحكيم
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از داوری
تصویر داوری
Adjudication, Arbitration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از داوری
تصویر داوری
adjudication, arbitrage
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گیاهی علفی که در کنار چشمه ها می روید
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از داوری
تصویر داوری
פסיקה , בּוֹרוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از داوری
تصویر داوری
فیصلہ , ثالثی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از داوری
تصویر داوری
বিচার , সালিশি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از داوری
تصویر داوری
การตัดสินใจ , การตัดสินข้อพิพาท
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از داوری
تصویر داوری
uamuzi wa mahakama, usuluhishi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از داوری
تصویر داوری
hüküm, tahkim
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از داوری
تصویر داوری
판결 , 중재
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از داوری
تصویر داوری
裁定 , 仲裁
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از داوری
تصویر داوری
keputusan, arbitrase
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از داوری
تصویر داوری
निर्णय , मध्यस्थता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از داوری
تصویر داوری
вынесение решения , арбитраж
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از داوری
تصویر داوری
uitspraak, arbitrage
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از داوری
تصویر داوری
adjudicación, arbitraje
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از داوری
تصویر داوری
giudizio, arbitrato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از داوری
تصویر داوری
adjudicação, arbitragem
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از داوری
تصویر داوری
裁决 , 仲裁
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از داوری
تصویر داوری
судове рішення , арбітраж
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از داوری
تصویر داوری
Entscheidung, Schlichtung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از داوری
تصویر داوری
orzeczenie, arbitraż
دیکشنری فارسی به لهستانی