نعت فاعلی مؤنث از مصدر دهف، به معنی سخت گرفتن: داهفه من الناس، مرد مسافر دور از اهل. (منتهی الارب). داهفهمن الابل، شتر ماندۀ از درازی سفر. (منتهی الارب)
نعت فاعلی مؤنث از مصدر دهف، به معنی سخت گرفتن: داهفه من الناس، مرد مسافر دور از اهل. (منتهی الارب). داهفهمن الابل، شتر ماندۀ از درازی سفر. (منتهی الارب)
لشکر که بسوی دشمن مرور کند. (منتهی الارب). لشکر که بسوی دشمن حرکت نماید. الجیش یدف نحو العدو. (اقرب الموارد) ، مردمی از اهل بادیه که قصد مصر کنند، گروهی از مردم که از ناحیتی بناحیتی روی کنند. (اقرب الموارد)
لشکر که بسوی دشمن مرور کند. (منتهی الارب). لشکر که بسوی دشمن حرکت نماید. الجیش یدف نحو العدو. (اقرب الموارد) ، مردمی از اهل بادیه که قصد مصر کنند، گروهی از مردم که از ناحیتی بناحیتی روی کنند. (اقرب الموارد)
داه. داها. نام قومی از ایرانیان است ساکن شمال شرقی ایران و اشکانیان بیاری آنان بسلطنت رسیده اند. این قوم ظاهراً از سکاها بوده اند. (از ایران در زمان ساسانیان چ جدید ص 30). نام طایفه ای ایرانی و شعبه ای از قبایل اسکیت بوده اند و در طرف شرقی دریای خزر سکنی داشته اند و بنام آنان در تاریخ ایران تا حملۀ عرب برمیخوریم و بقول بروسوی مورخ و پیشوای دینی کلده که در قرن سوم قبل از میلاد میزیسته است، کورش بزرگ در آخرین جنگهای خود با داهه ها در زدوخورد بوده است. آدین مورخ یونانی قرن اول میلادی در جزو لشکریان داریوش سوم هنگام جنگ با اسکندر از سواران تیرانداز داهه نام میبرد. قسمتی از لشکریان اشکانیان از این طایفه بوده اند، چون از زمانهای بسیار قدیم از سواحل رود سیحون تا صحراهای جنوبی روسیه محل قبایل ایرانی چادرنشین بوده است و داهه ها از این قبایل محسوب میشوند. احتمال ارتباطی میان نام آنان و ناحیۀ دهستان میرود. کلمه داهه در سانسکریت داس آمده است و صفتی است اهریمنی در مقابل کلمه آریا. (از یشتها ج 2 ص 57)
داه. داها. نام قومی از ایرانیان است ساکن شمال شرقی ایران و اشکانیان بیاری آنان بسلطنت رسیده اند. این قوم ظاهراً از سکاها بوده اند. (از ایران در زمان ساسانیان چ جدید ص 30). نام طایفه ای ایرانی و شعبه ای از قبایل اسکیت بوده اند و در طرف شرقی دریای خزر سکنی داشته اند و بنام آنان در تاریخ ایران تا حملۀ عرب برمیخوریم و بقول بروسوی مورخ و پیشوای دینی کلده که در قرن سوم قبل از میلاد میزیسته است، کورش بزرگ در آخرین جنگهای خود با داهه ها در زدوخورد بوده است. آدین مورخ یونانی قرن اول میلادی در جزو لشکریان داریوش سوم هنگام جنگ با اسکندر از سواران تیرانداز داهه نام میبرد. قسمتی از لشکریان اشکانیان از این طایفه بوده اند، چون از زمانهای بسیار قدیم از سواحل رود سیحون تا صحراهای جنوبی روسیه محل قبایل ایرانی چادرنشین بوده است و داهه ها از این قبایل محسوب میشوند. احتمال ارتباطی میان نام آنان و ناحیۀ دهستان میرود. کلمه داهه در سانسکریت داس َ آمده است و صفتی است اهریمنی در مقابل کلمه آریا. (از یشتها ج 2 ص 57)