جدول جو
جدول جو

معنی دانسور - جستجوی لغت در جدول جو

دانسور
(سُر)
دوستدار رقص. رقصنده. رقاص. که رقاصی پیشه دارد
لغت نامه دهخدا
دانسور
رقصنده، رقاص
تصویری از دانسور
تصویر دانسور
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سانسور
تصویر سانسور
سانسور (Censorship) یا بازبینی محتوایی به معنای ویرایش یا حذف بخش هایی از محتوای فیلم، تلویزیونی یا هر نوع اثر هنری است که به دلایل مختلف انجام می شود. این عمل به طور عمده به دلیل محدودیت های فرهنگی، اخلاقی، سیاسی یا قوانین قانونی صورت می گیرد. در بسیاری از کشورها، مقررات خاصی برای محتوایی که به نمایش عمومی می رسد وجود دارد، و سانسور برای اطمینان از اینکه محتوایی که به جامعه نشان داده می شود، با استانداردها و قوانین موجود سازگار است، انجام می شود.
سانسور ممکن است شامل حذف صحنه های خشونت آمیز، مواد مخدر، صحنه های جنسی، واژگان غیرمناسب یا موضوعات سیاسی حساس باشد. همچنین ممکن است تغییراتی در داستان، دیالوگ ها یا تصاویر برای تطبیق با استانداردهای محتوای مورد نظر صورت گیرد.
گاهی اوقات سانسور ممکن است به یک اثر هنری ضربه بزند و برخی از هنرمندان و منتقدان ممکن است این رویکرد را به عنوان محدود کننده و نادرست برشمرند، اما در بسیاری از جوامع، سانسور به عنوان یک ابزار لازم برای حفظ استانداردها، اخلاق و امنیت عمومی در نظر گرفته می شود.
تعیین اینکه چه بخش هایی از فیلم، یا اینکه اساسا چه فیلمی، باید پخش عمومی شود و در معرض تماشای مردم قرار گیرد. سانسور از سوی سازمان ها و نهادهای مختلف اعمال می شود، نظیر نهادهای دولتی، دادگستری یا نهاد های مذهبی، قومی و اخلاقی. سانسور همیشه محل بحث و اظهار نظرهای متفاوت بوده و در هر جامعه ای با جامعه دیگر فرق دارد. به دلیل آنکه سینما و ارزش های اجتماعی دستخوش تحول اند، در هر زمان مسئله خاصی ممکن است مشمول سانسور شود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از دانشور
تصویر دانشور
صاحب علم و دانش، عالم، دانشمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
تفتیش و مراقبت از طرف دولت در فیلم ها، نمایشنامه ها، مطالب روزنامه ها و مطبوعات و حذف برخی مطالب به صلاح دید آن ها پیش از انتشار
فرهنگ فارسی عمید
(نِ وَ)
دانشمند. دارای دانش. صاحب علم و دانش. دانا. عالم. دانشگر. دانشی. دانشومند. مرد دانا و فاضل و عالم و صاحب فضل و کمال. (ناظم الاطباء). خداوند و دارندۀ دانش باشد چه ورصاحب و خداوند و دارنده است. (برهان) :
مر این جان ما را گهر دیگرست
که بینا و گویا و دانشورست.
اسدی.
نه گویا نه بینا و دانشورند
نه جفت خرد نز هنر رهبرند.
اسدی.
حاصل آنک از هر ذکر ناید نری
هین ز جاهل ترس اگر دانشوری.
مولوی.
این طبیبان بدن دانشورند
بر سقام تو ز تو واقف ترند.
مولوی.
اگر همچنین سر بخود دربرم
چه دانند مردم که دانشورم.
سعدی.
نه پرهیزگار و نه دانشورند
همین بس که دنیا بدین میخرند.
سعدی.
بتدبیر دستور دانشورش
به نیکی بشد نام در کشورش.
سعدی.
فرق گویم من میان هر دو معقول و درست
تا دهد انصاف آن کز هر دو دانشور بود.
امیرخسرو دهلوی.
خاندان رموز عیسی را
ملک دانشور تو خاتون باد.
عرفی.
ز حرف حق نشود رنجه مرد دانشور.
قاآنی
لغت نامه دهخدا
فلورنت، از درام نویسان و تراژدی نویسان فرانسه، متولد در فونتن بلو بسال 1661 و متوفی به سال 1725 میلادی وی نمایشنامه ها برشتۀ تحریر کشیده است
لغت نامه دهخدا
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
تفتیش مطبوعات و مکاتیب و نمایشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانشور
تصویر دانشور
دانشگر، فاضل، دانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
((نْ))
کنترل و بازرسی حاکمیت بر فعالیت سیاسی، اجتماعی و... خاصه فرهنگی، بررسی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دانشور
تصویر دانشور
((~. وَ))
دانشمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دانشور
تصویر دانشور
محصل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
الرّقابة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
Censorship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
censure
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
צנזורה
دیکشنری فارسی به عبری
دانشمند، دفیبروتیزاسیون
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
سنسرشپ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
সেন্সরশিপ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
การเซ็นเซอร์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
kificho
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
sansür
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
検閲
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
सेंसरशिप
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
검열
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
sensor
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
censuur
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
censura
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
censura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
审查
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
cenzura
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
цензура
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
Zensur
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
цензура
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سانسور
تصویر سانسور
censura
دیکشنری فارسی به ایتالیایی